Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
matricula
صورت اعضا
Other Matches
majority of the members
اکثریت اعضا
parquet
دادسرا و اعضا ان
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
element
اعضا
[مجموعه]
[ریاضی]
multilation
شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
corporations
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
association for system management
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
challenges
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
parquet
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
asm
Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
osmatic
دارای اعضا بویایی وابسته به بویایی
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
european essembly
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
roster
صورت
rosters
صورت
hue
صورت
figuring
صورت
faces
صورت
slip
صورت
slipped
صورت
figure
صورت
slips
صورت
figures
صورت
phases
صورت
face
صورت
facies
صورت
medals
صورت
medal
صورت
conformer
هم صورت
forms
صورت
conformational isomers
هم صورت
statement
صورت
images
صورت
image
صورت
effigy
صورت
version
صورت
versions
صورت
coat card
صورت
circumstantially
در صورت
formed
صورت
roll
صورت
rolled
صورت
physiognomy
صورت
physiognomies
صورت
rolls
صورت
phase
صورت
phased
صورت
listing
صورت
listings
صورت
effigies
صورت
form
صورت
providing
در صورت
constellation
صورت
list
صورت
invoiced
صورت
visage
رو صورت
file
صورت
mazard
صورت
filed
صورت
invoices
صورت
invoicing
صورت
hues
صورت
constellations
صورت
shapes
صورت
shape
صورت
kalendar
صورت
freckle
لک صورت
statements
صورت
invoice
صورت
visages
رو صورت
long robe
صورت کشیده
court card
صورت :شاه
inventory
صورت کالا
forgery
صورت سازی
waveform
به صورت موج
transformation
تبدیل صورت
apparition
صورت وهمی
form
صورت دیس
apparitions
صورت وهمی
on foot
به صورت پیاده
veiling
تور صورت
decrepitation
صورت نمکی
burbles
جوش صورت
burbling
جوش صورت
incarnation
صورت خارجی
to take an inventory of
صورت دارایی
formulation
صورت بندی
transfiguration
تبدیل صورت
incarnations
صورت خارجی
forgeries
صورت سازی
unfigured
بی صورت ساده
serials
و به صورت سری
serial
و به صورت سری
to put in to shape
سر و صورت دادن
formed
صورت دیس
inventory
صورت اموال
At any rate . In any case . Anyway .
درهر صورت
if necessary
در صورت لزوم
It didnt come off. It didnt take place.
صورت نگرفت
reorganization
صورت جدید
on the Q.T.
<idiom>
به صورت سری
complement form
صورت متمم
complement form
صورت متممی
isolate
به صورت الکتریکی
BS
صورت فروش
isolates
به صورت الکتریکی
clear text
به صورت کشف
in memory of
<idiom>
به صورت رایگان
ever-
درهر صورت
ever
درهر صورت
if need be
در صورت بایست
if possible
در صورت امکان
forms
صورت دیس
free list
صورت مجانی ها
impanel
در صورت نوشتن
white face
جانورسفید صورت
imbody
صورت خارجی
if so
در صورت مثبت
rosters
صورت کار
face powder
پودر صورت
face powders
پودر صورت
faceless
بدون صورت
greasepaint
صورت گرتماشاخانه
face cream
کرم صورت
conditionality
صورت شرطی
if possible
در صورت توانایی
isolating
به صورت الکتریکی
formalism
صورت گرایی
bills of fare
صورت غذا
outside appearance
صورت فاهر
outward show
صورت فاهر
portraiture
نقاشی از صورت
rosters
صورت نگهبانی
roster
صورت کار
normal form
صورت هنجار
normal form
صورت عادی
roster
صورت نگهبانی
nominal list
صورت اسامی
schedule
صورت فهرست
face card
ورق صورت
bill of fare
صورت غذا
semblance
صورت فاهر
constellation
صورت فلکی
constellations
صورت فلکی
record
صورت مذاکرات
numerator
صورت کسر
normalized form
صورت هنجار
scheduled
صورت فهرست
pictogram
صورت نگاشت
pictograph
صورت نگاره
sentential form
صورت جملهای
sick list
صورت بیماران
minutes
صورت جلسه
accomplishing
صورت گرفتن
similitude
شباهت صورت
standard form
صورت متعارف
stop list
صورت متخلفین
difference tone
صورت افتراقی
the brush
صورت گری
accomplishes
صورت گرفتن
powders
پودر صورت
powdering
پودر صورت
powder
پودر صورت
accomplish
صورت گرفتن
burble
جوش صورت
sales check
صورت فروش
formation
صورت بندی
f.artery
شریان صورت
pictography
صورت نگاری
schedules
صورت فهرست
archetypes
صورت ازلی
archetype
صورت ازلی
externallze
صورت فاهردادن
minute
صورت جلسه
primordial image
صورت ازلی
erythema
گل انداختن صورت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com