Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
halves |
صورت جمع کلمه half |
|
|
Other Matches |
|
HD |
DUPLEX HALF |
leaves |
صورت جمع کلمه leaf |
pence |
صورت جمع کلمه penny |
fora |
صورت جمع کلمه forum |
leges |
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین |
flags |
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود |
flag |
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود |
word |
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود |
worded |
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود |
speeches |
وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند |
speech |
وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند |
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
tabulator |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
log |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
logs |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
adders |
تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند |
adder |
تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند |
hyperlink |
کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد |
hotter |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
hot |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
hottest |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
inventory |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
least significant bit |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
prefix |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
prefixes |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
statute at large |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
marker |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
markers |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augmenting |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
worded |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augments |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augmented |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augment |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
word |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
Persian rug |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
to rime one word with another |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
hypertext |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
processor |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
synonym |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
syllable |
جزء کلمه مقطع کلمه |
syllables |
جزء کلمه مقطع کلمه |
synonyms |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
local |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
locals |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
printers |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
printer |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
plastic bubble keyboard |
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند |
packet |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
packets |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
numeric |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
barrage jamming |
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع |
watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
discretionary |
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد |
rom |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند |
chargeable accessions |
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی |
line astern |
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه |
dat |
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی |
basic |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
basics |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
approach formation |
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
to the letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
faithfully <adv.> |
کلمه به کلمه |
word for word <adv.> |
کلمه به کلمه |
letter for letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
worded |
کلمه |
verbatim <adv.> |
کلمه به کلمه |
word |
کلمه |
verbs |
کلمه |
verb |
کلمه |
MOTs |
کلمه |
exactly <adv.> |
کلمه به کلمه |
word for word |
کلمه به کلمه |
MOT |
کلمه |
road sense |
کلمه |
parol |
کلمه |
formative |
کلمه مشتق |
graphs |
هجای کلمه |
graph |
هجای کلمه |
double word |
کلمه مضاعف |
doubleword |
کلمه مضاعف |
full word |
کلمه کامل |
parts of speech |
اقسام کلمه |
word processing |
پردازش کلمه |
full word |
تمام کلمه |
etymon |
ریشه کلمه |
chains |
از کلمه قبلی |
fallal |
کلمه بی معنی |
oaths |
کلمه قسم |
watchword |
کلمه رمزی |
code words |
کلمه رمز |
code word |
کلمه رمز |
falderol |
کلمه بی معنی |
data word |
کلمه داده |
verbatim |
کلمه بکلمه |
computer word |
کلمه کامپیوتری |
fixes |
که اندازه کلمه |
cliche |
کلمه مبتذل |
literatim |
کلمه بکلمه |
ablaut |
تصریف کلمه |
passed |
کلمه عبور |
adverbum |
کلمه بکلمه |
catchword |
کلمه راهنما |
fix |
که اندازه کلمه |
oath |
کلمه قسم |
watchwords |
کلمه رمزی |
control word |
کلمه کنترل |
chain |
از کلمه قبلی |
synonym |
کلمه مترادف |
synonyms |
کلمه مترادف |
alphabetic word |
کلمه الفبایی |
fullword |
تمام کلمه |
word time |
زمان کلمه |
choice of words |
کلمه بندی |
password |
کلمه رمز |
passwords |
کلمه رمز |
pass |
کلمه عبور |
word choice |
کلمه بندی |
passes |
کلمه عبور |
wording |
کلمه بندی |
diction |
کلمه بندی |
wordmonger |
کلمه پرداز |
reserved word |
کلمه محفوظ |
prickleback |
کلمه ماهی |
numeric word |
کلمه عددی |
tessera |
کلمه عبور |
the root of a word |
اصل کلمه |
qualifier |
کلمه توصیفی |
word mark |
علامت کلمه |
word mark |
نشان کلمه |
word length |
درازای کلمه |
qualifiers |
کلمه توصیفی |
vocable |
کلمه صوتی |
word processor |
کلمه پرداز |
word processors |
کلمه پرداز |
trisyllable |
کلمه سه هجائی |
triliteral |
کلمه سه حرفی |
toneme |
کلمه متشابه |
mosul |
نکته کلمه |
verbiage [American English] |
کلمه بندی |
ghost word |
کلمه غیرمصطلح |
keyword |
کلمه کلیدی |
instruction word |
کلمه دستورالعمل |
function word |
کلمه دستوری |
hyphenation |
تقسیم کلمه |
half word |
نیم کلمه |
word length |
طول کلمه |
letter perfect |
کلمه بکلمه |
memory word |
کلمه حافظه |
machine word |
کلمه ماشین |
initialed |
حرف اول کلمه |
phraseology |
کلمه بندی انشاء |
initialing |
حرف اول کلمه |
mnemonic |
استاندارد اختصار کلمه |
chute |
مخفف کلمه پاراشوت |
chutes |
مخفف کلمه پاراشوت |
phrased |
کلمه بندی کردن |
phrases |
کلمه بندی کردن |
central |
کلمه با طول کوتاه |
passwords |
اسم شب کلمه عبور |
initials |
حرف اول کلمه |
initialling |
حرف اول کلمه |
commies |
مخفف کلمه communist |
password |
اسم شب کلمه عبور |
initialled |
حرف اول کلمه |
initial |
حرف اول کلمه |
expression |
ابراز کلمه بندی |
commie |
مخفف کلمه communist |
expressions |
ابراز کلمه بندی |
phrase |
کلمه بندی کردن |
variable word length |
طول کلمه متغیر |
program status word |
کلمه وضعیت برنامه |