English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
loss statement صورت سود و زیان
Other Matches
scitovsky double criterion که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
prejudice زیان
damage زیان
phytobentos ته- زیان
forfeits زیان
forfeiting زیان
forfeit زیان
forfeited زیان
prejudices زیان
wash out زیان
ravage زیان
loss زیان
scathe زیان
disadvantages زیان
disadvantage زیان
forfeiture زیان
detriment زیان
total losses زیان کل
lesion زیان
disservice زیان
maleficium زیان
detrime زیان
ravaging زیان
ravages زیان
hurt زیان
hurting زیان
hurts زیان
hurtfulness زیان
ravaged زیان
injuring زیان
injures زیان
hazarded زیان
injure زیان
noxiousness زیان
lesions زیان
hazard زیان
hazarding زیان
ill زیان
hazards زیان
evils زیان
ill- زیان
evil زیان
drawbacks زیان
ills زیان
drawback زیان
forfeiture زیان ضرر
suffering ابتلاء زیان
to suffer a loss زیان دیدن
actual loss زیان واقعی
risked احتمال زیان
to incur a loss زیان دیدن
actual total loss کل زیان وارده
sufferings ابتلاء زیان
lost زیان دیده
evil زیان اور
evils زیان اور
dead loss زیان ناخالص
willful misconduct زیان عمدی
gain or loss سود یا زیان
vagrantbenthos ته زیان جنبا
risks احتمال زیان
derogatory to زیان رساننده
windfall loss زیان اتفاقی
malignancy زیان اوری
disserviceable زیان اور
nocuous زیان اور
risking احتمال زیان
to sustain a loss زیان دیدن
disadvantageous زیان اور
risk احتمال زیان
no known loss زیان نامعلوم
perniciousness زیان اوری
hazardous زیان اور
to suffer [from] زیان دیدن [از]
noisome زیان بخش
suicidal زیان اور
harm زیان ضرر
harmed زیان ضرر
harming زیان ضرر
harms زیان ضرر
profit and loss سود و زیان
perfect loss زیان خاص
suffer زیان دیدن
perfect loss زیان خالص
nobbeing زیان اور
nocent زیان رسان
capital loss زیان سرمایه
break even بی سود و زیان
offense,etc تهاجم زیان
maleficent زیان اور
operating loss زیان عملیاتی
malefic زیان اور
loss and gain زیان و سود
partial loss زیان جزئی
pernicious زیان اور
perfect loss زیان مطلق
suffered زیان دیدن
consequential loss زیان تبعی
i am 0 rials out of pocket 05 ریال زیان
cause to sustain a loss زیان رساندن به
harmfulness زیان رسانی
smart money پاداش زیان
lose زیان کردن
loses زیان کردن
suffer loss زیان دیدن
detrimental زیان بخش
suffring ابتلا زیان
detrimental زیان اور
to do harm زیان رسانیدن
sessile benthos ته زیان برجا
incommodity زیان ناراحتی
sessile benthos کف زیان برجا
suffers زیان دیدن
slaughters به زیان فروختن
slaughter به زیان فروختن
slaughtered به زیان فروختن
deleterious زیان اور
risks احتمال زیان یاخطر
ills زیان اور ببدی
ill- زیان اور ببدی
my losses were great بسیار زیان دیدم
destructive competition رقابت زیان اور
diseconomies عوامل زیان اور
noxiously بطور زیان اور
risked احتمال زیان و ضرر
delayed payment penalty زیان دیر کرد
risk احتمال زیان و ضرر
risks احتمال زیان و ضرر
derogatory stipulation شرط زیان اور
prejudicially بطور زیان اور
malignly بطور زیان اور
detrimentally بطور زیان اور
ill زیان اور ببدی
risked احتمال زیان یاخطر
windfall loss زیان باد اورده
perniciously بطور زیان اور
perniciously چنانکه زیان اورد
to sell at a loss بضر یا زیان فروختن
risking احتمال زیان و ضرر
risking احتمال زیان یاخطر
perils بیم زیان مسئولیت
peril بیم زیان مسئولیت
pestilently بطور زیان اور
side effect اثر زیان اور
profit and loss account حساب سود و زیان
account وضع سود و زیان
bad مضر زیان اور
inimically بطور زیان اور
risk احتمال زیان یاخطر
indemnify غرامت بیمه زیان
side-effects اثر زیان اور
indemnities جبران زیان بخشودگی
side-effect اثر زیان اور
break even بی سود و زیان شدن
to do somebody harm به کسی زیان رسانیدن
indemnity جبران زیان بخشودگی
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
to one's cost به ضرر یا زیان خود شخص
impair زیان رساندن معیوب کردن
damage زیان [شوخی] [اصطلاح روزمره]
impaired زیان رساندن معیوب کردن
malignant زیان اور صدمه رسان
covers تامین زیان و خسارات بیمه
to ones cost به ضرر یا زیان خود شخص
marring زیان رساندن معیوب کردن
to run risk پیه زیان یااسیبی رابخودمالیدن
prejudicious زیان رسان تبعیض امیز
marred زیان رساندن معیوب کردن
mar زیان رساندن معیوب کردن
cover تامین زیان و خسارات بیمه
coverings تامین زیان و خسارات بیمه
prejudicial زیان رسان تبعیض امیز
impairing زیان رساندن معیوب کردن
it is maleficent to برای ....زیان اور است
obnoxious زیان بخش نفرت انگیز
inexpressiveness زیان دار نبودن گنگی
impairs زیان رساندن معیوب کردن
derogatory زیان اور ومایه رسوایی
riskiness بیم زیان عدم نزاکت
indemnification تاوان پردازی جبران زیان
tortious وابسته به شبه جرم زیان اور
illegal دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
certificate of gains or losses سند مصدق سود و زیان فروشگاه
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
as if to add insult to injury <idiom> با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com