Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
virgo
صورت فکلی سنبله
Other Matches
overdrssed
فکلی
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
rar
سنبله
virgin
سنبله
virgo
سنبله
tau virginis
تو- سنبله
virgins
سنبله
virginis
سنبله
wheatear
سنبله گندم
alpha virginis
الفا- سنبله
spica
الفا- سنبله
icker
سنبله ذرت
virgo
برج سنبله
panicle
سنبله متفرعه
cluster
سنبله دسته کردن
clusters
سنبله دسته کردن
cluster bombs
سنبله دسته کردن
cluster bomb
سنبله دسته کردن
eared
خوشه کرده سنبله دار
spicula
سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
spicule
سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
coat card
صورت
hue
صورت
physiognomies
صورت
slips
صورت
mazard
صورت
faces
صورت
list
صورت
slip
صورت
slipped
صورت
hues
صورت
circumstantially
در صورت
effigies
صورت
listings
صورت
rolls
صورت
facies
صورت
rolled
صورت
roll
صورت
images
صورت
image
صورت
freckle
لک صورت
providing
در صورت
listing
صورت
phase
صورت
phased
صورت
conformational isomers
هم صورت
conformer
هم صورت
versions
صورت
version
صورت
kalendar
صورت
forms
صورت
formed
صورت
form
صورت
effigy
صورت
phases
صورت
statements
صورت
medals
صورت
constellations
صورت
figures
صورت
statement
صورت
visages
رو صورت
invoices
صورت
rosters
صورت
visage
رو صورت
constellation
صورت
invoicing
صورت
filed
صورت
invoiced
صورت
shapes
صورت
shape
صورت
medal
صورت
face
صورت
file
صورت
roster
صورت
physiognomy
صورت
figuring
صورت
figure
صورت
invoice
صورت
proces verbal
صورت مجلس
if need be
در صورت بایست
if possible
در صورت امکان
face powders
پودر صورت
face powder
پودر صورت
if necessary
در صورت لزوم
BS
صورت فروش
if possible
در صورت توانایی
imbody
صورت خارجی
if so
در صورت مثبت
archetype
صورت ازلی
archetypes
صورت ازلی
processionize
صورت مجلس
white face
جانورسفید صورت
constellations
صورت فلکی
isolating
به صورت الکتریکی
rosters
صورت کار
It didnt come off. It didnt take place.
صورت نگرفت
on the Q.T.
<idiom>
به صورت سری
accomplish
صورت گرفتن
accomplishes
صورت گرفتن
accomplishing
صورت گرفتن
free list
صورت مجانی ها
portraiture
نقاشی از صورت
ever-
درهر صورت
ever
درهر صورت
formalism
صورت گرایی
pictograph
صورت نگاره
rosters
صورت نگهبانی
roster
صورت کار
primordial image
صورت ازلی
faceless
بدون صورت
in memory of
<idiom>
به صورت رایگان
face cream
کرم صورت
constellation
صورت فلکی
pictography
صورت نگاری
record
صورت مذاکرات
roster
صورت نگهبانی
At any rate . In any case . Anyway .
درهر صورت
a face-pack
ماسک صورت
standard form
صورت متعارف
normalized form
صورت هنجار
numerator
صورت کسر
sentential form
صورت جملهای
incarnations
صورت خارجی
to put in to shape
سر و صورت دادن
powders
پودر صورت
minute
صورت جلسه
powdering
پودر صورت
powder
پودر صورت
forgeries
صورت سازی
forgery
صورت سازی
transformation
تبدیل صورت
sick list
صورت بیماران
similitude
شباهت صورت
minutes
صورت جلسه
stop list
صورت متخلفین
nominal list
صورت اسامی
nomenelature
صورت اسامی
burble
جوش صورت
normal form
صورت عادی
normal form
صورت هنجار
the brush
صورت گری
burbled
جوش صورت
burbles
جوش صورت
burbling
جوش صورت
incarnation
صورت خارجی
formation
صورت بندی
to take an inventory of
صورت دارایی
sales check
صورت فروش
schedules
صورت فهرست
pictogram
صورت نگاشت
bills of fare
صورت غذا
bill of fare
صورت غذا
waveform
به صورت موج
semblance
صورت فاهر
on foot
به صورت پیاده
programme of work
صورت کارها
outside appearance
صورت فاهر
outward show
صورت فاهر
impanel
در صورت نوشتن
reorganization
صورت جدید
isolate
به صورت الکتریکی
list of promotiona
صورت ترفیعات
scheduled
صورت فهرست
matricula
صورت اعضا
schedule
صورت فهرست
transfiguration
تبدیل صورت
inventory
صورت کالا
inventory
صورت اموال
unfigured
بی صورت ساده
veiling
تور صورت
serials
و به صورت سری
serial
و به صورت سری
long robe
صورت کشیده
isolates
به صورت الکتریکی
facial
مربوط به صورت
in no case
به هیچ صورت
crackling
صورت نمکی
certificate of expenditure
صورت حساب
certificate of expenditure
صورت هزینه
celestial body
صورت فلکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com