Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
bill of material
صورت قطعات
Other Matches
running spare
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembling
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
smithereens
قطعات
chosen fragments
قطعات منتخبه
parts list
لیست قطعات
trilcgy
یا قطعات سه گانه
parts list
فهرست قطعات
parts peculiar
قطعات مخصوص
chrestomathy
قطعات منتخب
table of replaceable partes
فهرست قطعات
common items
قطعات عمومی
cable accessory
قطعات کابل
spare parts
قطعات یدکی
repair parts
قطعات یدکی
parts
قطعات یدکی
chrestomathy
قطعات برگزیده
common hardware
قطعات عمومی
web stiffeners
قطعات تقویتی
common parts
قطعات عمومی
analecta
قطعات ادبی
main members
قطعات اصلی
flinders
قطعات شکسته
shatters
قطعات شکسته
shell fragments
قطعات گلوله
shatter
قطعات شکسته
staff section
قطعات سمبه
chosen fragments
قطعات گزیده
end product
مجموعه قطعات
component drawing
رسم قطعات
parts peculiar
قطعات اختصاصی
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
catalogued
لیست قطعات کاتالوگ
rebuild
نوسازی کردن قطعات
catalogue
لیست قطعات کاتالوگ
common parts
قطعات یدکی عمومی
fragment
قطعات متلاشی خردکردن
renovation
تجدید قطعات کردن
fragmenting
قطعات متلاشی خردکردن
catalogues
لیست قطعات کاتالوگ
invar struts
قطعات فلزی ضد انبساط
cataloguing
لیست قطعات کاتالوگ
catalogs
لیست قطعات کاتالوگ
cataloging
لیست قطعات کاتالوگ
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
rebuilds
نوسازی کردن قطعات
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
nomenclature
نام گذاری قطعات
bitty
متشکل از قطعات ریز
investment castings
قطعات ریخته گی بسته
cataloged
لیست قطعات کاتالوگ
fragments
قطعات متلاشی خردکردن
analects
قطعات ادبی منتخبات
assemble
سوار کردن قطعات
assembled
سوار کردن قطعات
bottom casting
قطعات ریخته گی بسته
object assembly test
ازمون الحاق قطعات
authorized parts list
سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list
لیست قطعات مجاز
assembles
سوار کردن قطعات
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
component end item
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
end product
قطعات حاصله دستگاه نهایی
weldment
قطعات بهم جوش خورده
match mark
جفتن و جور کردن قطعات
salvaging
پیاده کردن کامل قطعات
wiggly block test
ازمون قطعات موج دار
salvages
پیاده کردن کامل قطعات
phrasing
ترتیب بندی قطعات موسیقی
dismount
پیاده کردن قطعات و وسایل
component change order
دستور تغییر قطعات یک وسیله
dismounts
پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage
پیاده کردن کامل قطعات
dismantling
پیاده کردن قطعات مونتاژ
blocky
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
salvaged
پیاده کردن کامل قطعات
dismantled
پیاده کردن قطعات مونتاژ
shards
شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismantles
پیاده کردن قطعات مونتاژ
quadrat
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismounting
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantle
پیاده کردن قطعات مونتاژ
shard
شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
sketchbook
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
clapboards
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
disassembly
عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
bossed
ناف روی قطعات ریختگی قوز
beef cuts
قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
collapsible form work
قالب قطعات پیش ساخته بتونی
materiel history
خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
bossing
ناف روی قطعات ریختگی قوز
bosses
ناف روی قطعات ریختگی قوز
boss
ناف روی قطعات ریختگی قوز
connection of loom pieces
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
sketchbooks
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
anthologist
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
borescope
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
clapboard
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
overhauling
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
overhaul
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
foldboat
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
grout
بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
reconditioned
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
sand casting
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
overhauled
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dice
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
piece mark
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
backlash
خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
dicing
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
vapor degreasing
غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
breakdown drawing
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
tessera
قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
cirrocumulus
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
alodine
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
image
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
Theres many a good tune played on an old fiddle.
<proverb>
یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
images
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
fishplate
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
track bolt
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
braze welding
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
c clamp
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
anti tear strips
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
nitralloy
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length
طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
hot valve clearance
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replacing
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
jigsaw puzzle
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
parcel
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
part list
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
parcels
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
edge card
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
splinterproof
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
rig in
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
mazard
صورت
kalendar
صورت
rosters
صورت
statements
صورت
constellation
صورت
medals
صورت
images
صورت
medal
صورت
hues
صورت
image
صورت
roster
صورت
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com