Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
proces verbal
صورت مجلس
processionize
صورت مجلس
Other Matches
religiosity
مجلس عبادت مجلس مذهبی
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
comitia
مجلس
parliament
مجلس
parliaments
مجلس
to hold a meeting
مجلس
legislature
مجلس
legislatures
مجلس
sessions
مجلس
session
مجلس
assembly
مجلس
convocation
مجلس
mandating
مجلس
mandate
مجلس
housed
مجلس
mandated
مجلس
houses
مجلس
house
مجلس
mandates
مجلس
convocations
مجلس
speaker of parliament
رئیس مجلس
candidates
کاندیدای مجلس
assemblyman
عضو مجلس
general assembly
مجلس عوام
statehouses
مجلس ایالتی
statehouse
مجلس ایالتی
ecclesia
مجلس سیاسی
federal council
مجلس متحده
consultative assembly
مجلس شورا
scenography
مجلس سازی
House of Commons
مجلس عوام
House of Commons
مجلس مبعوثان
membership of the parliament
وکالت مجلس
consmtituent assembly
مجلس موسسان
Upper Houses
مجلس سنا
levee
مجلس پذیرایی
songfest
مجلس اواز
assemblymen
عضو مجلس
an act of parliament
قانون مجلس
legislative assembly
مجلس قانونگذاری
Members of Parliament
وکیل مجلس
House of Lords
مجلس اعیان
wassail
مجلس میخواری
house of assembly
مجلس ایالتی
candidate
کاندیدای مجلس
to open parliament
مجلس را گشودن
chamber of deputies
مجلس نمایندگان
the fifteenth parliament
مجلس پانزدهم
the parliament is sitting
مجلس منعقداست
Member of Parliament
نماینده مجلس
european essembly
مجلس اروپا
Member of Parliament
وکیل مجلس
Members of Parliament
نماینده مجلس
orgies
مجلس عیش
council
شورا مجلس
formal dance
مجلس رقص
Senate
مجلس سنا
prorogation of parliament
تعطیل مجلس
commemorations
مجلس تذکر
parliamentary
هواخواه مجلس
national assembly
مجلس ملی
commemoration
مجلس تذکر
constituent assembly
مجلس موسسان
ball
مجلس رقص
councils
شورا مجلس
Upper House
مجلس لردها
congress
انجمن مجلس
Upper House
مجلس سنا
Upper Houses
مجلس لردها
congresses
انجمن مجلس
House of Representatives
مجلس مبعوثان
House of Representatives
مجلس نمایندگان
proceedings of the parliament
مذاکرات مجلس
responsions
مجلس منافره
option of meeting place
خیار مجلس
Eucharists
مجلس سپاسگزاری
commemorates
مجلس یاداوری
obit
مجلس ترحیم
Eucharist
مجلس سپاسگزاری
commemorated
مجلس یاداوری
commemorate
مجلس یاداوری
commemorating
مجلس یاداوری
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
to open parliament
مجلس راافتتاح کردن
House of Lords
مجلس لردهای انگلیس
parliament
مجلس شورا پارلمان
To pass a bI'll through parliament .
لایحه یی را از مجلس گذراندن
councilor
عضو مجلس شورا
peering
عضو مجلس اعیان
cross bench
نیمکت بیطرفان در مجلس
curia
مجلس سنای روم
bouleuterion
[مجلس سنا در یونان]
peer
عضو مجلس اعیان
peered
عضو مجلس اعیان
funeral
مجلس ترحیم وتذکر
symposium
مجلس مذاکره دوستانه
the national consultative assembly
مجلس شورای ملی
executive
[of a political party]
مجلس اجرائی
[سیاست]
parliamentary discussions
گفتگوها یا مذاکرات مجلس
assemblyman
عضو مجلس قانونگذاری
floor leader
رهبر فراکسیونهای مجلس
federal council
مجلس دولت متحده
got through (the bill got through the ma
لایحه از مجلس گذشت
the bill got throught the majlis
لایحه از مجلس گذشت
parliaments
مجلس شورا پارلمان
parliamentary session
دوره اجلاسیه مجلس
To jazz up the party .
مجلس را گرم کردن
assemblymen
عضو مجلس قانونگذاری
executive council
[of a political party]
مجلس اجرائی
[سیاست]
committees
کمیسیون مجلس مشاوره
shindig
مجلس انس ورقص
commemorations
مجلس یاجشن یادبود
speakership
مقام ریاست مجلس
national consulative assembly
مجلس شورای ملی
shindy
مجلس انس ورقص
commemoration
مجلس یاجشن یادبود
constituent
عضو مجلس موسسان
constituents
عضو مجلس موسسان
statehouses
مجلس مقننه ایالتی
symposiums
مجلس مذاکره دوستانه
statehouse
مجلس مقننه ایالتی
committee
کمیسیون مجلس مشاوره
synod
مجلس منافره مذهبی
membership of legislative assembly
عضویت مجلس مقننه
hen parties
مجلس رقص زنانه
synods
مجلس منافره مذهبی
member of the parliment
عضو مجلس قانونگذاری
hen party
مجلس رقص زنانه
symposia
مجلس مذاکره دوستانه
House of Commons
مجلس عوام انگلیس
rigsdag
مجلس قانونی دانمارک
the parliament is up
مجلس تعطیل است
bicameral
دارای دو مجلس مقننه
powwow
مجلس انس پر سر وصدا
senator
عضو مجلس سنا
senator
نماینده مجلس سنا
funerals
مجلس ترحیم وتذکر
senators
عضو مجلس سنا
senators
نماینده مجلس سنا
legislative assembly
مجلس شورای ملی
the upper house
مجلس اعیان یا لردها
riksdag
مجلس قانونی سوئد
the house went into secret session
مجلس جلسه سری
shindigs
مجلس انس ورقص
musicale
مجلس ساز و اواز
wedding party
مجلس عروسی یا عقد کنان
moot
مجلس خطابه ومنافره انجمن
senatorian
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorial
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
deputy of the parliament
وکیل مجلس شورای ملی
duma
مجلس شورای منتخب شهر
speaker
ناطق رئیس مجلس شورا
speakers
ناطق رئیس مجلس شورا
consistory
مجلس سنای پاپ ومطران ها
sessional
مربوط به دوره اجلاسیه مجلس
ball
توپ بازی مجلس رقص
to sit for a province
نمایندگی استانی را در مجلس داشتن
the dansant
مجلس چای ورقص عصرانه
act ii Šscene iv
پرده دوم مجلس چهارم
genral election
انتخابات عمومی برای مجلس
potlatch
مهمانی دادن مجلس انس
reichsraht
نام مجلس قانونی اطریش
f.
مجلس رقص بالباسهای غریب
peer
همشان عضو مجلس اعیان
peered
همشان عضو مجلس اعیان
reichstay
نام مجلس قانونی المان
peering
همشان عضو مجلس اعیان
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
house of assembly
مجلس درجه دوم قانون گذاری
obsequy
مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی فرمانبرداری
land tag
مجلس قانون گذاری پروس لاندتاک
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
funfair
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
assembly of notables
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
carnival
[American E]
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
opposition parliamentary group
گروه مخالف در مجلس پارلمانی
[سیاست]
hoopla
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
prom
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
hustle and bustle
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
proms
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
conscript fathere
اعضای مجلس سنای روم باستان
razzamatazz
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
shivaree
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
legislation
مجلس مقننه قانون لازم الاجرا
closed-door meeting
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
razzmatazz
مجلس انس ورقص
[اصطلاح روزمره]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com