English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
roster صورت نگهبانی
rosters صورت نگهبانی
Search result with all words
rota صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
Other Matches
sentinels دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
sentinel دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
duty roster دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
protectorship نگهبانی
wardenship نگهبانی
watches نگهبانی
watched نگهبانی
tricking نگهبانی
out post نگهبانی
watch نگهبانی
tricked نگهبانی
trick نگهبانی
watching نگهبانی
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
stand guard نگهبانی دادن
relieves تعویض نگهبانی
watchtower برج نگهبانی
relieve تعویض نگهبانی
duty roster لوحه نگهبانی
watchtowers برج نگهبانی
escorts نگهبانی کردن
escorting نگهبانی کردن
tricking نوبت نگهبانی
chaperone نگهبانی کردن
escorted نگهبانی کردن
chaperons نگهبانی کردن
chaperones نگهبانی کردن
sentry boxes اتاقک نگهبانی
sentries قراول نگهبانی
chaperon نگهبانی کردن
sentry قراول نگهبانی
on sentry مامور نگهبانی
guard نگهبانی دادن
guarding نگهبانی دادن
escort نگهبانی کردن
cavalier سکوی نگهبانی
radar quardship نگهبانی رادار
sentry box اتاقک نگهبانی
off duty خارج از نگهبانی
orderly officen افسر نگهبانی
middle watch نگهبانی نیمه شب
first watch نگهبانی شامگاه
set the watch تنظیم نگهبانی
second dog watch نگهبانی دوم
guards نگهبانی دادن
relieving تعویض نگهبانی
to nount guard به نگهبانی رفتن
watch نگهبانی دادن
to stand sentinel نگهبانی کردن
watched نگهبانی دادن
sentinels نگهبانی کردن
sentinel نگهبانی کردن
watched پاس نگهبانی
watch پاس نگهبانی
first dog watch نگهبانی اول
trick نوبت نگهبانی
watching نگهبانی دادن
tricked نوبت نگهبانی
watching پاس نگهبانی
watches نگهبانی دادن
watches پاس نگهبانی
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
off duty مرخصی راحتی نگهبانی
first dogwatch نوبت نگهبانی عصر
watch bill لوحه نگهبانی ناو
duty ماموریت خدمت نگهبانی
port watch پست نگهبانی بندر
watch and ward حق نگهبانی روزانه و شبانه
main guard پست نگهبانی اصلی
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
fixed post system سیستم پستهای نگهبانی ثابت
tricking مدت زمان پست نگهبانی
watchdogs نگهبانی دادن نگهبان بودن
look out نگهبانی کردن موافب بودن
trick مدت زمان پست نگهبانی
tricked مدت زمان پست نگهبانی
watchdog نگهبانی دادن نگهبان بودن
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
sentry box سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
relief مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
point duty نگهبانی مامور راهنمایی عبورومرورکه درنقطهای می ایستد
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
scouted پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scout پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scouts پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
out post پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
sentry go فرمان نگهبانی را عوض کنیدنگهبانان عوض کنید
listening watch پست به گوش رادیویی نگهبانی به گوش
anchor watch گروه نگهبانی لنگر نگهبان لنگر
guarding محافظت کردن نگهبانی کردن
guards محافظت کردن نگهبانی کردن
guard محافظت کردن نگهبانی کردن
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
facies صورت
figuring صورت
figures صورت
figure صورت
image صورت
hues صورت
hue صورت
medal صورت
images صورت
providing در صورت
physiognomies صورت
physiognomy صورت
statements صورت
statement صورت
roster صورت
rosters صورت
freckle لک صورت
constellation صورت
listing صورت
constellations صورت
medals صورت
visages رو صورت
effigy صورت
shape صورت
shapes صورت
coat card صورت
kalendar صورت
forms صورت
filed صورت
phased صورت
mazard صورت
file صورت
visage رو صورت
circumstantially در صورت
slips صورت
face صورت
slipped صورت
faces صورت
effigies صورت
phase صورت
slip صورت
invoicing صورت
conformer هم صورت
conformational isomers هم صورت
listings صورت
list صورت
invoice صورت
roll صورت
rolled صورت
formed صورت
form صورت
versions صورت
version صورت
rolls صورت
invoices صورت
invoiced صورت
phases صورت
if so در صورت مثبت
accomplish صورت گرفتن
accomplishes صورت گرفتن
formation صورت بندی
accomplishing صورت گرفتن
form صورت دیس
long robe صورت کشیده
to put in to shape سر و صورت دادن
portraiture نقاشی از صورت
matricula صورت اعضا
list of promotiona صورت ترفیعات
carry ineffect صورت دادن
apparitions صورت وهمی
waveform به صورت موج
white face جانورسفید صورت
BS صورت فروش
face powder پودر صورت
plural صورت جمع
face powders پودر صورت
faceless بدون صورت
face cream کرم صورت
imbody صورت خارجی
serials و به صورت سری
serial و به صورت سری
facet صورت کوچک
At any rate . In any case . Anyway . درهر صورت
powder پودر صورت
powdering پودر صورت
powders پودر صورت
to take an inventory of صورت دارایی
transfiguration تبدیل صورت
apparition صورت وهمی
anyhow در هر صورت بهرجهت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com