English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
inventory صورت کالا
bill of goods صورت کالا
Search result with all words
proforma صورت حساب فروش کالا
sue and losse part عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
Other Matches
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
materials کالا
produce کالا
produced کالا
products کالا
mattered کالا
mattering کالا
matters کالا
produces کالا
merchandise کالا
material کالا
goods کالا
wares کالا
ware کالا
trafficked کالا
traffic کالا
trafficking کالا
matter کالا
object of sale کالا
traffick کالا
traffics کالا
stuffed کالا
stuff کالا
cargoes کالا
good کالا
mercery کالا
stuffs کالا
commodities کالا
cargo کالا
chattel کالا
commodity کالا
product کالا
articles کالا
article کالا
fairer نمایشگاه کالا
fair نمایشگاه کالا
samples نمونه کالا
fairest نمایشگاه کالا
trafficked مبادله کالا
inventories موجودی کالا
fairs نمایشگاه کالا
inventory موجودی کالا
trafficking مبادله کالا
commodity کالا جنس
traffics مبادله کالا
commodities کالا جنس
commodity market بازار کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
exclusion principle کالا نیستندشد
interchange مبادله کالا
sampled نمونه کالا
interchanged مبادله کالا
interchanges مبادله کالا
interchanging مبادله کالا
sample نمونه کالا
barters دادوستد کالا
bartering دادوستد کالا
bartered دادوستد کالا
fate of goods وضعیت کالا
stowage انبار کالا
storeroom انبار کالا
stock requisition درخواست کالا
mock up مدل کالا
on receipt of the goods بوصول کالا
traffic مبادله کالا
depots انبار کالا
depot انبار کالا
hold انبار کالا
holds انبار کالا
consignor فرستنده کالا
handling of goods جابجایی کالا
warehouses انبار کالا
warehouse انبار کالا
stock room انبار کالا
glut فراوانی کالا
order for goods سفارش کالا
commodity code شماره کالا
commodity code رمز کالا
commodity catalogue کاتالوگ کالا
commodity broker واسطه کالا
commodity broker دلال کالا
commodity agreement موافقتنامه کالا
commodities exchange بورس کالا
collection of goods دریافت کالا
barter دادوستد کالا
showroom نمایشگاه کالا
draft بسته کالا
showrooms نمایشگاه کالا
drafted بسته کالا
acceptance of goods پذیرفتن کالا
drafts بسته کالا
copper alloy همبسته کالا
glut وفور کالا
gluts فراوانی کالا
gluts وفور کالا
commodity exchange مبادله کالا
lien on goods حق حبس کالا
margin utility حد مطلوبیت کالا
commodity exchange بورس کالا
commodity flow جریان کالا
commodity code علامت کالا
turnover tax مالیات بر گردش کالا
discount of goods تخفیف روی کالا
distribution cost هزینه توزیع کالا
distribution system شبکه توزیع کالا
mock up نمونه نمایشی کالا
selling costs هزینههای فروش کالا
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
destination port بندر تحویل کالا
releases ترخیص کردن کالا
despatch documents اسناد ارسال کالا
total revenue قیمت کل فروش یک کالا
delivery order دستور تحویل کالا
released ترخیص کردن کالا
design change تغییر شکل کالا
trade channel کانال توزیع کالا
shipper فرستنده کالا با کشتی
shipping agent موسسه حمل کالا
strike below بردن کالا به انبار
objecting کالا اعتراض کردن
owner's risk ریسک صاحب کالا
objects کالا اعتراض کردن
storehouse مخزن انبار کالا
storehouses مخزن انبار کالا
storeroom مخزن انبار کالا
mass production of goods تولید انبوه کالا
price ارزش پولی کالا
prices ارزش پولی کالا
fairing ارمغانی که از نماسشگاه کالا
release ترخیص کردن کالا
object کالا اعتراض کردن
order time زمان سفارش کالا
acceptance of goods قبول کردن کالا
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
freight forwarder حمل کننده کالا
objected کالا اعتراض کردن
materiel cognizance مدیریت تشخیص کالا
stock requisition تقاضا جهت کالا
demand تقاضای خرید کالا
consignment note سند ارسال کالا
on approval خرید کالا به شرط
indirect objects کالا اعتراض کردن
price tag برچسب قیمت کالا
carriage of goods حمل و نقل کالا
goods trains قطار حمل کالا
goods train قطار حمل کالا
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
demanded تقاضای خرید کالا
deliveries تحویل کالا دادن
trade حمل کالا با کشتی
trade مزاحمت مبادله کالا
product liability مسئوولیت در قبال کالا
to offer عرضه کردن [ کالا]
launching جا انداختن کالا در بازار
proforma پیشنهاد فروش کالا
launches جا انداختن کالا در بازار
launched جا انداختن کالا در بازار
launch جا انداختن کالا در بازار
traded حمل کالا با کشتی
traded مزاحمت مبادله کالا
initial campaign معرفی کالا به بازار
catalogue price قیمت کالا درکاتالوگ
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
demands تقاضای خرید کالا
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com