Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
bailsman
ضامن حرفهای
Other Matches
permissive action link
ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
safety stop
ضامن اسلحه گیره ضامن
safety pins
خار ضامن میله ضامن
safety pin
خار ضامن میله ضامن
antirecovery device
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
interruptor
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
safety
به ضامن کردن ضامن
professionals
حرفهای
occupational
حرفهای
lifetimes
حرفهای
professional
حرفهای
pro
حرفهای
lifetime
حرفهای
pro-
حرفهای
jargon
زبان حرفهای
trade schools
مدرسه حرفهای
extra professional
خارج حرفهای
professionalism
ورزش حرفهای
occupation disease
امراض حرفهای
malpractice
کژکاری حرفهای
big words
حرفهای گنده
vocation
پیشهای حرفهای
gladiators
بوکسور حرفهای
malpractices
کژکاری حرفهای
vocations
پیشهای حرفهای
gladiator
بوکسور حرفهای
hoofer
رقاص حرفهای
trade school
مدرسه حرفهای
prizefighter
بوکسور حرفهای
training school
اموزشگاه حرفهای
technological
حرفهای صنعتی
technologically
حرفهای صنعتی
hit man
آدم کش حرفهای
hit men
آدم کش حرفهای
vocational education
اموزش حرفهای
pillow talk
حرفهای خصوصی
sweet nothings
حرفهای عاشقانه
professional misconduct
اشتباه حرفهای
professional status
پایگاه حرفهای
vocational school
اموزشگاه حرفهای
semipro
نیمه حرفهای
professional code
ضوابط حرفهای
association for women in computing
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
A lot of trite ( trivialities ) .
حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
old wives' tale
حرفهای خاله زنکی
divisions
اتحادیه باشگاههای حرفهای
old wives' tales
حرفهای خاله زنکی
all pro
تیم ستارههای حرفهای
laymen
شخص غیر حرفهای
pro shop
فروشگاه باشگاه حرفهای
professional workstation
ایستگاه کار حرفهای
jockeys
اسب سوار حرفهای
jockey
اسب سوار حرفهای
miliaman
سرباز حرفهای یاپیمانی
lays
غیر حرفهای عامی
layman
شخص غیر حرفهای
jar ram molding machine
دستگاه قالبریزی حرفهای
lay
غیر حرفهای عامی
division
اتحادیه باشگاههای حرفهای
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
to i. from somebodies words
از حرفهای کسی استنباط کردن
taxi squad
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
peizefight
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
pro am
مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
ranker
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
That is unmitigated nonsense.
این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
dilettantism
اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
toured
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanished
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
tour
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tours
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanish
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
touring
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanishing
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
Eavesdrop
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
first class cricket
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
warranter
ضامن
latches
ضامن
safety bolt
ضامن
preventor
ضامن
saftey bolt
ضامن
recognizor
ضامن
devices
ضامن
warrantor
ضامن
safety device
ضامن
extender
ضامن
pawl
ضامن
device
ضامن
security
ضامن
bail
ضامن
bailsman
ضامن
retainers
ضامن
retainer
ضامن
latch
ضامن
guardless
بی ضامن
keylock
ضامن
mainpernor
ضامن تن
obligor
ضامن
bondsman
ضامن
surety
ضامن
sponsoring
ضامن
sponsors
ضامن
guarantees
ضامن
guaranteed
ضامن
brake
ضامن
guarantee
ضامن
guarantor
ضامن
sponsor
ضامن
braked
ضامن
sureties
ضامن
warranties
ضامن
warranty
ضامن
hostage
ضامن
hostages
ضامن
braking
ضامن
brakes
ضامن
cautions
ضامن
safer
ضامن
safer
به ضامن
cautioning
ضامن
safes
ضامن
safes
به ضامن
cautioned
ضامن
toggle
ضامن
caution
ضامن
safest
به ضامن
safe
به ضامن
safe
ضامن
toggles
ضامن
safest
ضامن
guarantors
ضامن
retaining wall
دیوار ضامن
ratchet wheel
چرخ ضامن
vouchers
ضامن گواه
voucher
ضامن گواه
teasers
ضامن مولد
answerable
ضامن جوابگو
nonboresafe
بدون ضامن
ratchet
ضامن دارکردن
obligate
ضامن سپردن
ratchets
ضامن دارکردن
teaser
ضامن مولد
safety device
دستگاه ضامن
safety fork
گیره ضامن
engage
ضامن کردن
engages
ضامن کردن
handles
ضامن دستگیره
to give security
ضامن دادن
stand guarantor
ضامن شدن
shear pin
سیم ضامن
set screw
پیچ ضامن
sear stop
ضامن چکاننده
guarantee
ضامن متعهد
safety wire
اشبیل ضامن
safety wire
سیم ضامن
guaranteed
ضامن متعهد
safety lock
قفل ضامن
safety lock
ضامن اسلحه
safety lever
دستگیره ضامن
safety lever
اهرم ضامن
guarantees
ضامن متعهد
put on safety
به ضامن کردن
i will be security for him
من ضامن او میشوم
arming wire
سیم ضامن
backing pawl
ضامن پشتی
grommet
حلقه ضامن
bailee
ضامن و متعهد
bolt release
چفت ضامن
good and svfficient bail
ضامن معتبر
general partner
شریک ضامن
detent
چفت ضامن
depositary
نگهدار ضامن
handle
ضامن دستگیره
arming pin
میله ضامن
safety pin
اشبیل ضامن
joint guarantor
ضامن تضامنی
rowlock
ضامن پارو
rowlocks
ضامن پارو
arming pin
خار ضامن
safety pins
اشبیل ضامن
detent
ضامن نگهدارنده مین
safety lock
چفت ضامن سلاح
detent plunger
شیطانک چفت ضامن
safety bolt
تفنگ ضامن دار
switchblade knife
چاقوی ضامن دار
clasp knife
چاقوی ضامن دار
to stand surety for any one
ضامن کسی شدن
backing pawl
ضامن پشت بند
stand guarantor for a person
ضامن کسی شدن
stand surety for a person
ضامن کسی شدن
antisweep device
ضامن ضد مین روبی
warrantor
تعهد کننده ضامن
trip wire
سیم ضامن مین
disarms
از ضامن خارج کردن
disarmed
از ضامن خارج کردن
lever ratchet
چرخ ضامن دار
rachet
ضامن چرخ دنده
put on safety
روی ضامن گذاشتن
disarm
از ضامن خارج کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com