English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
Other Matches
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
fluxgate وسیله اکتشاف مین مغناطیسی
firing stop mechanism وسیله منع اتش ضامن خودکار
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
permissive action link ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
obstructor وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
safety pin خار ضامن میله ضامن
safety pins خار ضامن میله ضامن
safety stop ضامن اسلحه گیره ضامن
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
flux valve دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
interruptor ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
safety به ضامن کردن ضامن
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
exploration اکتشاف
findings اکتشاف
discoveries اکتشاف
finding اکتشاف
discovery اکتشاف
detection اکتشاف
uncharted اکتشاف نشده
probability of detection احتمال اکتشاف
prospector اکتشاف کننده
eureka ابرازپیروزی از اکتشاف
surface detection اکتشاف سطحی
scouts مامور اکتشاف
probed اکتشاف جدید
scout مامور اکتشاف
exploration کاوش اکتشاف
probe اکتشاف جدید
scouted مامور اکتشاف
probes اکتشاف جدید
prospectors اکتشاف کننده
radio detection اکتشاف رادیویی
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
spelunker علاقمند به اکتشاف غار
inexplorable غیر قابل اکتشاف
prospected اکتشاف کردن مساحی
acquisition radar رادار اکتشاف هدف
prospect اکتشاف کردن مساحی
locator beacon برج اکتشاف هوایی
prospects اکتشاف کردن مساحی
prospecting اکتشاف کردن مساحی
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
sounding rocket موشک اکتشاف تغییرات جوی
detector paper کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
magnetic anomaly detection gear دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
spadat سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
acoustical surveillance اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
acoustic minehunting روش اکتشاف مین به طریق صوتی
detector crayon مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
fixer network شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
subaqueous ranging طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
warrantor ضامن
guaranteed ضامن
guarantors ضامن
mainpernor ضامن تن
keylock ضامن
guarantees ضامن
cautioned ضامن
sureties ضامن
warranter ضامن
pawl ضامن
sponsor ضامن
retainer ضامن
latches ضامن
latch ضامن
guarantor ضامن
extender ضامن
sponsoring ضامن
sponsors ضامن
retainers ضامن
cautions ضامن
bondsman ضامن
guardless بی ضامن
cautioning ضامن
bailsman ضامن
saftey bolt ضامن
toggles ضامن
device ضامن
safe ضامن
brake ضامن
surety ضامن
toggle ضامن
warranty ضامن
safety bolt ضامن
braking ضامن
devices ضامن
brakes ضامن
braked ضامن
recognizor ضامن
safe به ضامن
warranties ضامن
safety device ضامن
preventor ضامن
safest ضامن
safest به ضامن
safes به ضامن
guarantee ضامن
safer به ضامن
safes ضامن
bail ضامن
obligor ضامن
hostage ضامن
hostages ضامن
security ضامن
safer ضامن
caution ضامن
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
arming pin خار ضامن
handles ضامن دستگیره
safety pins اشبیل ضامن
safety pin اشبیل ضامن
handle ضامن دستگیره
guaranteed ضامن متعهد
arming pin میله ضامن
arming wire سیم ضامن
backing pawl ضامن پشتی
bailee ضامن و متعهد
bailsman ضامن حرفهای
guarantees ضامن متعهد
bolt release چفت ضامن
rowlock ضامن پارو
rowlocks ضامن پارو
engage ضامن کردن
engages ضامن کردن
guarantee ضامن متعهد
teaser ضامن مولد
teasers ضامن مولد
safety wire اشبیل ضامن
i will be security for him من ضامن او میشوم
safety wire سیم ضامن
safety lock قفل ضامن
safety lever دستگیره ضامن
safety lever اهرم ضامن
safety fork گیره ضامن
joint guarantor ضامن تضامنی
safety device دستگاه ضامن
retaining wall دیوار ضامن
ratchet wheel چرخ ضامن
stand guarantor ضامن شدن
put on safety به ضامن کردن
obligate ضامن سپردن
sear stop ضامن چکاننده
nonboresafe بدون ضامن
depositary نگهدار ضامن
answerable ضامن جوابگو
detent چفت ضامن
vouchers ضامن گواه
voucher ضامن گواه
ratchet ضامن دارکردن
ratchets ضامن دارکردن
general partner شریک ضامن
to give security ضامن دادن
good and svfficient bail ضامن معتبر
shear pin سیم ضامن
grommet حلقه ضامن
safety lock ضامن اسلحه
set screw پیچ ضامن
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
antisweep device ضامن ضد مین روبی
render safe به ضامن کردن مین
ratchets ضامن چرخ دنده
safety bolt تفنگ ضامن دار
ratchet چرخ ضامن دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com