English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
Other Matches
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
sternmost عقب ترین قسمت کشتی
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
subcutis عمیق ترین قسمت زیر پوست
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
on فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost پایین ترین زیر ترین
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
coarse ضخیم
coarsest ضخیم
squatty ضخیم
coarser ضخیم
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
thickeners ضخیم ساز
mackinaw پتوی ضخیم
thickish نسبتا ضخیم
paper base laminate کاغذ ضخیم
russet روستایی ضخیم
kraft paper کاغذ ضخیم
thickly نسبتا ضخیم
russeting ضخیم زبر
thickener ضخیم ساز
junk bozrd مقوای ضخیم
russetting ضخیم زبر
straw board مقوای ضخیم
thickens ضخیم کردن
thickened ضخیم کردن
thicken ضخیم کردن
boldface حروف ضخیم
plank تخته ضخیم
bodies ضخیم کردن
body ضخیم کردن
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reservoir تانک
reservoirs تانک
tanker تانک
tankers تانک
anti-tank ضد تانک
panzer تانک
water tower تانک اب
bazookas ضد تانک
water towers تانک اب
bazooka ضد تانک
tank تانک
antiarmor ضد تانک
antitank ضد تانک
shear thickening ضخیم شدن برش
grossing شرم اور ضخیم
thick film circuit مدار غشایی ضخیم
blunting دارای لبه ضخیم رک
bar خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars خط یا بلاک ضخیم رنگی
pea jacket ژاکت ضخیم ملوانان
gross شرم اور ضخیم
grossed شرم اور ضخیم
gigas دارای ساقه ضخیم تر
gigas برگهای ضخیم تر و تیره تر
blunts دارای لبه ضخیم رک
bluntest دارای لبه ضخیم رک
blunter دارای لبه ضخیم رک
blunted دارای لبه ضخیم رک
blunt دارای لبه ضخیم رک
sludge رسوب گل و لای ضخیم
grosses شرم اور ضخیم
grossest شرم اور ضخیم
grosser شرم اور ضخیم
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
amphibious tank تانک اب خاکی
tank deck شاسی تانک
intermediate frequency tank circuit مدار تانک
caterpillar tracks وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
flail tank تانک ضد مین
antitank obstacle مانع ضد تانک
tank destroyer توپ ضد تانک
drop tank تانک موقت
main battle tank تانک اصلی
antitank artillery توپخانه ضد تانک
stalled tank تانک ایستاده
bulge out شکم دادن ضخیم شدن
Bolivia پارچهی پشمی ضخیم و نرم
macrame توری ضخیم و ریشه دار
bold face حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
stalled tank تانک از کار افتاده
armor group گروه زره تانک
skirting armor زره دامنه تانک
antitank launcher موشک انداز ضد تانک
deck سکوی جلوی تانک
bulkhead دهلیزداخلی دهلیز تانک
bulkheads دهلیزداخلی دهلیز تانک
cupolas برجک فرماندهی تانک
turret برجک توپ یا تانک
turrets برجک توپ یا تانک
fuel tank vent هواکش تانک سوخت
tankage گنجایش تانک یا مخزن
track tension تنظیم شنی تانک
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
decked سکوی جلوی تانک
decks سکوی جلوی تانک
control vehicle تانک نافم حرکت
cupola برجک فرماندهی تانک
hull defilade سنگر گرفتن تانک
pall پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palling پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palls پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
triggerfish ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
stencil paper کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
nimbostratus ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
flail tank تانک غلطک دار ضد مین
scorpion نوعی تانک سبک شناسایی
scorpions نوعی تانک سبک شناسایی
high explosive antitank گلوله سوختار شدید ضد تانک
reefer جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefers جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
intercom سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercoms سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
whippet سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippets سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
ullage حجم بالای سطح مایع تانک
entac موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
scorpions تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
main armament جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
scorpion تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
hull down قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
gunnery توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
knock down زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
secondary armament جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
sprocket دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
cells خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
backmost پس ترین
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
biocidal action عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
most important <adj.> مهم ترین
topmost اعلی ترین
driest خشک ترین
downmost پایین ترین
hindmost عقب ترین
meritorious شایسته ترین
lowest پایین ترین
middlemost میان ترین
midmost میان ترین
lower most پایین ترین
lowermost پایین ترین
furthest پیشرفته ترین
undermost زیر ترین
more like;most like شبیه ترین
most significant پراهمیت ترین
leftmost سمت چپ ترین
rearmost عقب ترین
drier : خشک ترین
foremost پیش ترین
undermost پایین ترین
bottommost پایین ترین
lattermost عقب ترین
nethermost پست ترین
proto مهم ترین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com