English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
Other Matches
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
combatants یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
ingredient عناصر
ingredients عناصر
column head عناصر سرستون
component operation عناصر عملیاتی
minor elements عناصر فرعی
minor elements عناصر جزئی
combat , elements عناصر رزمی
data element عناصر اطلاعات
trace elements عناصر کمیاب
known data عناصر تیرمعلوم
clemency اعتدال عناصر
conversion of data تبدیل عناصر
meteorological data عناصر هواسنجی
orbital element عناصر مداری
target indications عناصر هدف
gft setting عناصر خط کش تیر
representative elements عناصر نماینده
intelligence data عناصر اطلاعات
transmutation تبدیل عناصر
cantilever elements عناصر کنسولی
firing data عناصر تیر
essential elements عناصر ضروری
job elements عناصر شغلی
known data عناصر معلوم
periocic table جدول تناوبی عناصر
chart data عناصر تیر نقشهای
basic data عناصر تیر اولیه
elemental مربوط به عناصر ابتدائی
combat , elements عناصر درگیر در رزم
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
force augmentation عناصر تقویتی یکان
inner transition elements عناصر واسطه داخلی
essential elements of information عناصر اصلی اخبار
interrupted [عناصر معماری منقطع]
data سوابق عناصر داده ها
treadway پل برای عناصر پیاده
transition series گروه عناصر واسطه
head عناصر اولیه ستون
constituent elements of crime عناصر متشکله جرم
direct plotting تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
record firing عناصر تیر را ثبت کنید
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
chaines [عناصر بنایی شبیه پایه]
quantification معرفی عناصر یک جسم تعریف
coriolis force اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
aided matching سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
aided matching سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
gun pointing data عناصر مربوط به روانه کردن توپ
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
filters حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
combinational آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searchingly جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
two-dimensional آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuits ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
shallowest کم اب سطحی
shallow کم اب سطحی
superficiality سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
decahedral ده سطحی
acrotic سطحی
superficial سطحی
skin deep سطحی
surface water اب سطحی
planar سطحی
shallows کم اب سطحی
low level سطحی
surface سطحی
surfaces سطحی
surfaced سطحی
shallow foundation پی سطحی
sketchier سطحی
sketchiest سطحی
sketchily سطحی
sketchy سطحی
shallower کم اب سطحی
array تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charts نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
chart نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
half thickness ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
circulars صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
centerpiece [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
electrothermal printer چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
neglecting این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
arrays تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
neglects این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
circular صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
surface inflow اب سطحی ورودی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
surface soil خاک سطحی
surface targets هدفهای سطحی
low level winds بادهای سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surface tension کشش سطحی
split-level چند سطحی
surface tensity کشش سطحی
interfacial tension کشش سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
heptahedral هفت سطحی
surface ornament تزیینات سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
impact burst ترکش سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface leakage نشت سطحی
interfacial force کشش سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface reverbration برگشتهای سطحی
multi level چند سطحی
multilevel چند سطحی
surface width عرض سطحی
pentahedral پنج سطحی
statical moment لنگر سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
polyhedral چند سطحی
surface treatment اندود سطحی
sorption جذب سطحی
surface treatment عملیات سطحی
surface treatment روکش سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
top soil خاک سطحی
topdress سطحی ریختن
n level logic منطق N سطحی
surface creep خزیدن سطحی
two level store انباره دو سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
trihedral سه روی سه سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
skin effect اثر سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface charge بار سطحی
surface burst ترکش سطحی
surface burning احتراق سطحی
suface wind باد سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
adsorbent جاذب سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
evaporation تبخیر سطحی
bounding mine مین سطحی
superficially بطور سطحی
smattering دانش سطحی
adhesion جاذبه سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
surfaced سطحی جلادادن
surface سطحی جلادادن
dodecahedral دوازده سطحی
singes سوختگی سطحی
singeing سوختگی سطحی
singed سوختگی سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
ground swell موج سطحی
area load بار سطحی
adsorption کشش سطحی
pier پایه و سطحی
piers پایه و سطحی
flesh wound زخم سطحی
adsorption جذب سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
free moisture رطوبت سطحی
surfaces سطحی جلادادن
formal logic قضاوت سطحی
floating mine مین سطحی
singe سوختگی سطحی
pert chart نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
direct plotting تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com