English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
English Persian
antonym ضد و نقیض متضاد
antonyms ضد و نقیض متضاد
Other Matches
anti thesis نقیض
contradictory ضد و نقیض
contra نقیض
nor نقیض یا
contradictory judgement نقیض
nand نقیض "و"
nand نقیض و
nand operator عملگر نقیض و
antitheses پادگذاره ضد و نقیض
nand operation عمل نقیض و
antithesis پادگذاره ضد و نقیض
paradoxes قیاس ضد و نقیض
nand gate دریچه نقیض و
contrariety ضدو نقیض
nand element عنصر نقیض و
nor gate دریچه نقیض یا
not gate دریچه نقیض
paradox قیاس ضد و نقیض
not نقیض نقض
not نفی منطقی نقیض
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
opposed متضاد
polar متضاد
antithetical متضاد
antithetic متضاد
contradictory متضاد
diverse متضاد
drop out type دخشههای متضاد
antonym کلمهء متضاد
antonyms کلمهء متضاد
contrarily بطور متضاد
opposite meaning معنی متضاد
conflicting goals اهداف متضاد
color antagonists رنگهای متضاد
boolean operation عمل منط قی روی فقط یک کلمه مثل " NOT ". نقیض
opp متضاد Opposite - opposition
opposites test ازمون کلمات متضاد
amphoteric دارای خواص متضاد
polarised بصورت متضاد در اوردن
polarising بصورت متضاد در اوردن
polarize بصورت متضاد در اوردن
polarizes بصورت متضاد در اوردن
polarizing بصورت متضاد در اوردن
polarises بصورت متضاد در اوردن
antonymous وابسته بکلمه متضاد
synonym antonym test ازمون واژههای مترادف-متضاد
polarizer متضاد کننده قطبش دهنده
oxymoron استعمال کلمات مرکب متضاد
eupepsia کلمه متضاد سوء هاضمه
dualism وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
not stage مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
yin yang مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
depolarize غیر متعادل کردن متضاد کردن
divert action عکس العمل متضاد عکس العمل مخالف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com