English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (2 milliseconds)
English Persian
percussion ضربتی چاشنی ضربتی
Search result with all words
percussion cap چاشنی ضربتی
percussion caps چاشنی ضربتی
precussion detonator چاشنی ضربتی یا دنگی
Other Matches
an eye for an eye a tooth for a tooth <proverb> زدی ضربتی ضربتی نوش کن
pressure front جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
carrier striking force نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
blade سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
concussion ضربتی ماسوره ضربتی
precaution ضربتی
precautions ضربتی
precussion ضربتی
strike force نیروی ضربتی
contact mine مین ضربتی
contact sweeping روبیدن ضربتی
percussion عمل ضربتی
percussion cap کلاهک ضربتی
percussion caps کلاهک ضربتی
impact burst ترکش ضربتی
percussion fuze ماسوره ضربتی
striking force نیروی ضربتی
quick action عمل ضربتی انی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
blast line مسیر موج ضربتی
concussion detonation خرج تخریب ضربتی
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
purler ضربتی که شخص را ازسرپرت کند
muzzle wave موج ضربتی دهانه لوله توپ
grounder موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
reflex force نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
quick fuse ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
dressings چاشنی
cap چاشنی
capped چاشنی
detonators چاشنی
detonator چاشنی
dressing چاشنی
ignitor چاشنی
igniter چاشنی
fuze چاشنی
detonating charge چاشنی
safety fuze چاشنی
salmagundi چاشنی
amorce چاشنی
seasoning چاشنی
devices چاشنی
device چاشنی
percussion caps چاشنی
destructor چاشنی
percussion cap چاشنی
primer چاشنی
flavorings چاشنی
flavoring چاشنی
primers چاشنی
flavouring چاشنی
capsule چاشنی
capsules چاشنی
sauces چاشنی
lure چاشنی
stuffing چاشنی
lured چاشنی
lures چاشنی
flavourings چاشنی
luring چاشنی
sauce چاشنی
cannon primer چاشنی توپ
blasting cap کلاهک چاشنی
primer pouch محفظه چاشنی
relishing چاشنی ذوق
destructor چاشنی انفجاری
relished چاشنی ذوق
garniture تزیین چاشنی
relish چاشنی ذوق
flash fuze چاشنی الکتریکی
igniter train مجموعه چاشنی
igniting powder خرج چاشنی
relishes چاشنی ذوق
electric primer چاشنی الکتریکی
detonation cord فتیله چاشنی
detonation cap کلاهک چاشنی
detonating cord مدار چاشنی
primer seat مقر چاشنی
defuses چاشنی کشیدن
defusing چاشنی کشیدن
tutti frutti چاشنی میوهدار
garnish چاشنی زدن
prime چاشنی گذاشتن
garnished چاشنی زدن
garnishes چاشنی زدن
ketchup چاشنی غذا
spice چاشنی غذا
spiced چاشنی غذا
spicing چاشنی غذا
spices چاشنی غذا
defused چاشنی کشیدن
sauce چاشنی زدن به
adapter booster چاشنی خوران
sauces چاشنی زدن به
ignition cap کلاهک چاشنی
seasoner چاشنی زننده
primes چاشنی گذاشتن
primed چاشنی گذاشتن
defuse چاشنی کشیدن
primer pouch کیف یافانوسقه چاشنی
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
safing چاشنی برداری کردن
primming چاشنی گذاری کردن
primer leak نشد کردن چاشنی
initiator چاشنی مشتعل کننده
activate چاشنی مین را کشیدن
uncharged چاشنی گذاری نشده
melinite مخصوص تهیه چاشنی
French dressing چاشنی سالاد فرانسوی
condiment چاشنی ادویه زدن
garnishes چاشنی زدن به ارایش
seasons دوران چاشنی زدن
seasoned دوران چاشنی زدن
au naturel ساده و بدون چاشنی
season دوران چاشنی زدن
cannon primer چاشنی خرج توپ
adhesion agent چاشنی چسب افزا
condiments چاشنی ادویه زدن
flavored چاشنی زدن به معطرکردن
sauce boat فرف چاشنی خوری
sauce-boat فرف چاشنی خوری
chutney یکنوع چاشنی غذا
garnished چاشنی زدن به ارایش
garnish چاشنی زدن به ارایش
flavours چاشنی زدن به معطرکردن
flavour چاشنی زدن به معطرکردن
flavors چاشنی زدن به معطرکردن
igniting primer چاشنی مشتعل کننده
flavor چاشنی زدن به معطرکردن
primer setback عقب نشستن چاشنی
sauce-boats فرف چاشنی خوری
gamey چاشنی زده افتضاح اور
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
flavors چاشنی مزه دار کردن
flavour چاشنی مزه دار کردن
flavours چاشنی مزه دار کردن
hung striker ضارب چاشنی معیوب نارنجک
flavor چاشنی مزه دار کردن
gamy چاشنی زده افتضاح اور
flavored چاشنی مزه دار کردن
hung striker چاشنی عمل نکرده نارنجک
squibs چاشنی خرج راکتهای دریایی
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
salad dressing چاشنی وادویه مخصوص سالاد
electric squib نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
squib چاشنی خرج راکتهای دریایی
salad dressings چاشنی وادویه مخصوص سالاد
initiator چاشنی اولیه خرج ابتدایی
mayonnaise نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
to dress [salad] چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
squibs یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocks چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squib یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocking چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cock چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
arm مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activating به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activates به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activated به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
delayed contact چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
dormant عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com