English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
dink ضربه اهسته
Search result with all words
bunting روش ضربه زدنی که توپ اهسته می غلتد
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
Other Matches
stew اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tap ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
plodder اهسته رو
silently اهسته
languidly اهسته
slow down اهسته
slowed اهسته
slows اهسته
tardo اهسته
slowly اهسته
largo a اهسته
slowing اهسته
ritardando اهسته تر
slower اهسته
cattish اهسته رو
slowest اهسته
slow footed اهسته
slow اهسته
catlike اهسته رو
limper اهسته رو
indistinct اهسته
quietly اهسته
below ones breath اهسته
low اهسته
lightly اهسته
at a slow pace اهسته
lentamente اهسته
lento a اهسته
fabian اهسته رو
low low اهسته اهسته
gradual اهسته
tipping ضربت اهسته
trudged قدم اهسته
trudges قدم اهسته
slackens اهسته کردن
largo اهسته و مفصل
jiggling تکان اهسته
goose-step قدم اهسته
jiggles تکان اهسته
lockstep قدم اهسته
languid بی حال اهسته
tapping اهسته زدن
goose-stepped قدم اهسته
piaffer یورتمه اهسته
pianissimo بسیار اهسته
goose-steps قدم اهسته
crawl اهسته خزیدن
andante نسبتا اهسته
tap اهسته زدن
crawled اهسته خزیدن
goose-stepping قدم اهسته
crawls اهسته خزیدن
slid اهسته رفتن
tip ضربت اهسته
trudge قدم اهسته
rallenttando بتدریج اهسته تر
tapped اهسته زدن
trudging قدم اهسته
jog trot کاریکنواخت و اهسته
percuss اهسته زدن به
simmer اهسته جوشیدن
soften اهسته ترکردن
jogs اهسته دویدن
jogged اهسته دویدن
jog اهسته دویدن
slacken اهسته کردن
goose step قدم اهسته
sluggish بطی اهسته رو
trickle charge پر کردن اهسته
softened اهسته ترکردن
softens اهسته ترکردن
jogging اهسته دویدن
simmered اهسته جوشیدن
dead slow خیلی اهسته
dogtrot یورتمه اهسته
simmering اهسته جوشیدن
simmers اهسته جوشیدن
lagging اهسته کند
mealy-mouthed اهسته حرف زن
mealy mouthed اهسته حرف زن
low پایین اهسته
to wear away اهسته راندن
susurration سخن اهسته
dab اهسته زدن
dabs اهسته زدن
to burn down ar low اهسته ترسوختن
jiggle تکان اهسته
jiggled تکان اهسته
slow paced اهسته خرام
slow paced اهسته گام
dabbed اهسته زدن
slow ahead اهسته به جلو
to slack up کم کم اهسته کردن
slackened اهسته کردن
to burn down or low اهسته ترسوختن
slow and steady اهسته وپیوسته
slackening اهسته کردن
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
doggo اهسته ناپدید شونده
jogger کسیکه اهسته می دود
slowest اهسته کردن یاشدن
joggers کسیکه اهسته می دود
slowing اهسته کردن یاشدن
slows اهسته کردن یاشدن
elutriate اهسته خالی کردن
slower اهسته کردن یاشدن
ruffle صدای طبل اهسته
slow اهسته کردن یاشدن
fox trot یورتمه اهسته اسب
ruffling صدای طبل اهسته
creeper گوی غلطان و اهسته
tap ضربت اهسته شیر
creepers گوی غلطان و اهسته
indistinct noise صدای اهسته و نامعلوم
ruffles صدای طبل اهسته
tapped ضربت اهسته شیر
slowed اهسته کردن یاشدن
heavy footed اهسته وسنگین درحرکت
tapping ضربت اهسته شیر
gentlest اهسته ملایم کردن
decant اهسته خالی کردن
to tread light اهسته لگد زدن
to speak under one's breath اهسته سخن گفتن
steady on اهسته به سمت هدف
decelerated کندکردن اهسته کردن
jiggle اهسته تکان دادن
slow motion picture تصویر با حرکت اهسته
slow burning conductor سیم اهسته سوز
jiggled اهسته تکان دادن
jiggles اهسته تکان دادن
decanted اهسته خالی کردن
decanting اهسته خالی کردن
gentler اهسته ملایم کردن
gentle اهسته ملایم کردن
decelerates کندکردن اهسته کردن
decelerating کندکردن اهسته کردن
coddling اهسته جوشاندن یا پختن
coddles اهسته جوشاندن یا پختن
coddled اهسته جوشاندن یا پختن
coddle اهسته جوشاندن یا پختن
decants اهسته خالی کردن
whispery اهسته صحبت کننده
jiggling اهسته تکان دادن
oozing اهسته جریان یافتن
drifted مقصود جریان اهسته
drifting مقصود جریان اهسته
drifts مقصود جریان اهسته
ooze اهسته جریان یافتن
oozed اهسته جریان یافتن
feather اهسته زدن گوی
oozes اهسته جریان یافتن
drift مقصود جریان اهسته
decelerate کندکردن اهسته کردن
clammy سرد ومرطوب اهسته رو
patting دست زدن اهسته قالب
flick ضربت اهسته و سبک با شلاق
retard عقب انداختن اهسته کردن
blooper پرتاب اهسته توپ به توپزن
fudge فریفتن اهسته حرکت کردن
coos اهسته بازمزمه ادا کردن
flicked ضربت اهسته و سبک با شلاق
jogger دونده با گامهای اهسته ومنظم
logged اهسته وکند شده در حرکت
joggers دونده با گامهای اهسته ومنظم
flicks ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicking ضربت اهسته و سبک با شلاق
fudged فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging فریفتن اهسته حرکت کردن
retards عقب انداختن اهسته کردن
fudges فریفتن اهسته حرکت کردن
cooing اهسته بازمزمه ادا کردن
cooed اهسته بازمزمه ادا کردن
spiller موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
coo اهسته بازمزمه ادا کردن
pat دست زدن اهسته قالب
pats دست زدن اهسته قالب
patted دست زدن اهسته قالب
retarding عقب انداختن اهسته کردن
to pat upon something اهسته دست بر چیزی زدن
entrain اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
plod اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
to p aperson on the back اهسته دست به پشت کسی زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com