Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
side foot
ضربه با کنار پا
Search result with all words
down the line
ضربه از کنار زمین
take croquet
ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
Other Matches
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
rims
کنار
side aisle
کنار
lotus
کنار
rim
کنار
brink
کنار
waterfronts
اب کنار
waterfront
اب کنار
bordered
کنار
recesses
کنار
along side
تا کنار
lotuses
کنار
border
کنار
recess
کنار
brim
کنار
abutment
کنار
limit
کنار
lotos
کنار
marginate
کنار
away
کنار
on shore
بر کنار
off
از کنار
bourne
کنار
border line
خط کنار
along side
در کنار
lip
کنار
verges
کنار
rand
کنار
bordering
کنار
verge
کنار
list
کنار
ex
کنار
lote
کنار
bank
کنار
besides
کنار
brims
کنار
apart
کنار
brimming
کنار
brimmed
کنار
marge
کنار
margin
کنار
margins
کنار
banks
کنار
ex-
کنار
edge
: کنار
edges
: کنار
lotus-eaters
کنار خوار
by
نزدیک کنار
to put a way
کنار گذاشتن
to leave off
کنار گذاشتن
withdrawal
کنار کشیدن
to lay aside
کنار گذاشتن
to put by
کنار گذاشتن
touchline
خط کنار زمین
lotos
درخت کنار
side
سمت کنار
lote
درخت کنار
sides
سمت کنار
lay away
کنار گذاشتن
sheer
کنار رفتن
earmark
کنار گذاشتن
put in
کنار امدن با
pt down
کنار گذاردن
waterside
کنار دریا
shore
کنار دریا
shipside
کنار کشتی
shipboard
کنار کشتی
lotus-eater
کنار خوار
lotus eater
کنار خوار
shores
کنار دریا
seacoast
دریا کنار
riparian
رود کنار
withdrawals
کنار کشیدن
step aside
کنار رفتن
put away
کنار گذاردن
to set by
کنار گذاشتن
put aside
کنار گذاشتن
pull away
کنار گرفتن
floret of ray
گلچه کنار
side step
کنار رفتن
bypasses
کنار گذار
overrule
کنار گذاشتن
bypass
کنار گذار
strands
کنار رود
strands
کنار دریا
strand
کنار رود
strand
کنار دریا
coasts
کنار دریا
coast
کنار دریا
riverside
کنار رور
bedside
کنار بستر
sideline
خط کنار زمین
sidelined
خط کنار زمین
coping
کنار امدن
sidelining
خط کنار زمین
seaside
دریا کنار
bypassing
کنار گذار
foreshore
کنار دریا
foreshores
کنار دریا
earmarks
کنار گذاشتن
limbo
کنار دوزخ
recede
کنار کشیدن
receded
کنار کشیدن
recedes
کنار کشیدن
by the side of the road
در کنار جاده
bow out
کنار کشیدن
receding
کنار کشیدن
bypassed
کنار گذار
seastrand
دریا کنار
overrules
کنار گذاشتن
roadsides
کنار جاده
roadside
کنار جاده
overruled
کنار گذاشتن
wayside
کنار جاده
sidelines
خط کنار زمین
next
جنب کنار
deposits
کنار گذاشتن
reserving
کنار گذاشتن
Joking apart.
<idiom>
شوخی به کنار.
shelf
کنار گذاشتن
Joking aside.
<idiom>
شوخی به کنار.
lotuses
درخت کنار
lotus
درخت کنار
off
از روی از کنار
deposit
کنار گذاشتن
Stand asid . step aside .
کنار بایست
graveside
در کنار آرامگاه
lotos eater
کنار خوار
gravesides
در کنار آرامگاه
reserve
کنار گذاشتن
reserves
کنار گذاشتن
by the window
کنار پنجره
ex ship
تحویل در کنار کشتی
sculled
پاروی کنار قایق
She sat beside ( next to ) her mother .
کنار مادرش نشست
seafronts
اسکله کنار دریا
scull
پاروی کنار قایق
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
crash barrier
حصار کنار جاده
long shore
وابسته بدریا کنار
jooshim
داور کنار تکواندو
There is no need dor ceremony between us.
تعارف رابگذار کنار
a seat by the window
یک صندلی کنار پنجره
seafront
اسکله کنار دریا
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
Try to be serious for a change .
شوخی رابگذار کنار
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
holiday by the seaside
[British]
تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside
[British]
تعطیلات در کنار دریا
holiday by the seaside
[British]
مسافرت کنار دریا
to stand at
[by]
the window
کنار پنجره ایستادن
holiday at the seaside
[British]
مسافرت کنار دریا
colocate
کنار هم قرار گرفتن
sculls
پاروی کنار قایق
barrier inspection
بازدید کنار جاده
road ditch
راه آب
[کنار جاده]
towpaths
جادهی کنار آب راه
sea dike
دیوار کنار اب دریا
the ins and outs
گوشه و کنار جرئیات
marshal
داوران کنار مسیر
inshore
نزدیک دریا کنار
to set aside
[temporarily]
[موقتا]
کنار گذاشتن
ratch
کنار یا لبه کشتی
roadhouses
میخانهی کنار راه
roadhouse
میخانهی کنار راه
safety fence
جانپناه کنار راه
to put something on the shelf
<idiom>
چیزی را به کنار گذاشتن
marshaled
داوران کنار مسیر
marshaling
داوران کنار مسیر
marshalled
داوران کنار مسیر
towpath
جادهی کنار آب راه
road side
کنار جاده یا خیابان
to put something into cold storage
<idiom>
چیزی را به کنار گذاشتن
waterside workmen
کارگران کنار دریا
marshals
داوران کنار مسیر
ditches
ابرو کنار راه کنده
gulleys
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gullies
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
sidehill
واقع در کنار تپه دامنه
imprint
نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
dogging
مخروطهای لاستیکی کنار مسیر
gavel
[سه گوشی کنار شیروانی]
[معماری]
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
lesene
[قاب کنار ستون نما]
lay by
کنار گذاردن متروک کردن
lay-by
کنار گذاردن متروک کردن
lay-bys
کنار گذاردن متروک کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com