English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (20 milliseconds)
English Persian
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
Other Matches
crosscourt shot ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
front wall دیوار مقابل اسکواش
creasing محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
forecourts قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourt قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
telltale نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
corner shot ضربه به گوشه دیوار جلو
inwall دیوار گرفتن
alley shot ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
lobs ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lob ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
grade crossing تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossings تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
To her , abI'llon tomans is a mere trifle . قابل نوشیدن نیست
hidden آنچه قابل دیدن نیست
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
It is beyond me. برای من قابل درک نیست.
terminals خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
random قابل پیش بینی نیست
randomly قابل پیش بینی نیست
bow ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowed ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
japko chagi ضربه پا همراه گرفتن پا
protects محل حافظه که قابل تغییر نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر نیست
random number شمارهای که قابل پیش بینی نیست
protect محل حافظه که قابل تغییر نیست
unprotected که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
irreversible process پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
permanent خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
bogey گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
fly kick ضربه در هوا با پا بدون گرفتن با دست
bogies گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
stationary tactics دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
bogeys گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
You never can tell . کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
He tripped and fell . پایش گیر کرد وزمین خورد
faulty شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
machine address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
reads وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
hardwired program برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
read وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
absolute address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
protects محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
atoms مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atom مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protect محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
to swat the ball away با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fielded فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
punctuation marks نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
punctuation mark نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
wires کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wire کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
fields فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
netball بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
privacy قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
conscious error خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
alien دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
scramble کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
aliens دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
scrambling کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
non maskable interrupt سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
integrable قابل گرفتن انتگرال
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
pan- حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
winchester disk دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
his conduct is object رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
unjustified نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود.
dead letter box فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
circus catch گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
fixes دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
fix دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
attribute مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
NetBEUI گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
formats استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
format استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
out نوبت سرویس اسکواش
squash court زمین بازی اسکواش
out- نوبت سرویس اسکواش
outed نوبت سرویس اسکواش
in side سمت سرویس زمین اسکواش
service court محل فرود سرویس اسکواش
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand in سمت زمین سرویس اسکواش
hand out خراب کردن سرویس اسکواش
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
gets برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
getting برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
get برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
down توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
intersect تقاطع
crossest تقاطع
crosses تقاطع
intersected تقاطع
street crossing تقاطع
line cross تقاطع خط
junctions تقاطع
intersects تقاطع
chiasma تقاطع
cross تقاطع
intersection تقاطع
weaving تقاطع
decussation تقاطع
junction تقاطع
crosser تقاطع
intersections تقاطع
crossing line خط تقاطع
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
interlace تقاطع کردن
intertwines تقاطع کردن
intersection point نقطه تقاطع
crisscross تقاطع کردن
angle of cutting زاویه تقاطع
focus نقطه تقاطع
cross road تقاطع جاده
intersection تقاطع همبر
intersections تقاطع همبر
focussing نقطه تقاطع
weaving distance طول تقاطع
weaving section منطقه تقاطع
focusses نقطه تقاطع
road junction تقاطع جاده
road junction تقاطع راه
beam grillage تقاطع تیرها
focussed نقطه تقاطع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com