Dictiornary-Farsi | ضربه دایرهای به سر در سابر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
molinello	ضربه دایرهای به سر در سابر


Other Matches

sabreur	شمشیرباز سابر
circular scanning	مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
false edge	قسمت سوم عقبی تیغه سابر
saber	مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabre	مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabres	مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabers	مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
hit	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
gyrated	دایرهای
circulars	دایرهای
circular	دایرهای
gyrating	دایرهای
gyrates	دایرهای
gyrate	دایرهای
cyclic	دایرهای
punt	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
circular	دایرهای شکل
shiko dachi	ایستادن دایرهای
endless sling	باربردار دایرهای
circumferential stress	خستگی دایرهای
circular arch	طاق دایرهای
circuit training	تمرین دایرهای
circulars	دایرهای شکل
hoop stress	تنش دایرهای
semi circular	نیم دایرهای
circular flow	جریان دایرهای
polycyclic	چند دایرهای
circular velocity	سرعت دایرهای
circular motion	حرکت دایرهای
rotary motion	حرکت دایرهای
circle graph	نمودار دایرهای
circular list	لیست دایرهای
impluse response	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
circular casing pump	تلمبه پا بده دایرهای
circular shift	تغییر مکان دایرهای
circular mil	مساحت دایرهای به قطر یک میل
circle eight	چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
heyland diagram	دیاگرام دایرهای ماشین اسنکرون
ring sight	شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
eyes	شکاف درجه دایرهای شکل
eying	شکاف درجه دایرهای شکل
eyeing	شکاف درجه دایرهای شکل
eye	شکاف درجه دایرهای شکل
rupturing	شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures	شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupture	شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
circle of influence	دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
circular probable error	دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
dartboards	صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
circular dispersion	قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
dartboard	صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
poiseuille flow	جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
volte	حرکت اسب درگام برداشتن دایرهای بقطر 6متر
annulus	دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
circle of position	دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
crosser	ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross	ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest	ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses	ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff	ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
collector ring	منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
bulb angle	جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
mandrel	جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
effectiveness clock	دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
wheel satellite	ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
shank	ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick	ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
buttoned	شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoning	شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button	شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
epicycle	دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
radio button	شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
flapped	ضربه
antiknock	ضد ضربه
head	ضربه با سر
kicked	ضربه
kicking	ضربه با پا
stroked	ضربه
collision	ضربه
strokes	ضربه
stroking	ضربه
kicks	ضربه
kicks	ضربه با پا
tits	ضربه
kicking	ضربه
flap	ضربه
flaps	ضربه
collisions	ضربه
thuds	ضربه
impulse	ضربه
impacts	ضربه
pushes	ضربه
thudded	ضربه
impact	ضربه
pushed	ضربه
butt joint	ضربه
tit	ضربه
brunt	ضربه
double kick	دو ضربه پی در پی
thud	ضربه
impulses	ضربه
pulsed	ضربه
pulse	ضربه
thudding	ضربه
shock	ضربه
yee jupkki	ضربه پا
strikeless	بی ضربه
sole trap	ضربه با کف پا
sole of the foot kick	ضربه با کف پا
pop	ضربه
popped	ضربه
pops	ضربه
slugger	ضربه زن
shock proof	ضد ضربه
left	ضربه چپ
whang	ضربه
sole kick	ضربه با کف پا
butting	ضربه با سر
surge	ضربه
surged	ضربه
bonk	ضربه بر سر
bonked	ضربه بر سر
bonking	ضربه بر سر
shocks	ضربه
shocked	ضربه
shockproof	ضد ضربه
bonks	ضربه بر سر
mishit	ضربه بد
surges	ضربه
shots	ضربه
interrupter	ضربه گر
impluse	ضربه
hack	ضربه
hacks	ضربه
shot	ضربه
hacked	ضربه
blow	ضربه
push	ضربه
kick	ضربه با پا
blows	ضربه
kicked	ضربه با پا
kick	ضربه
stroke	ضربه
lollipops	ضربه اسان
dub	ضربه کم جان
blasts	ضربه انفجار
tosses	ضربه بلند
belt	ضربه محکم
concussion	ضربه مغزی
tossing	ضربه بلند
clump	ضربه سنگین
tossed	ضربه بلند
clumped	ضربه سنگین
jolts	تکان ضربه
slugging	ضربه زنی
POWs	صدای ضربه
electric shocks	ضربه برقی
picky	ضربه زننده
sixes	ضربه 6 امتیازی
six	ضربه 6 امتیازی
clumps	ضربه سنگین
toss	ضربه بلند
electric shock	ضربه برقی
POW	صدای ضربه
lollipop	ضربه اسان
clumping	ضربه سنگین
lashed	ضربه مژگان
dubbed	ضربه کم جان
knocked	ضربه زدن
knocks	ضربه زدن
quash	با ضربه زدن
quashed	با ضربه زدن
quashes	با ضربه زدن
slash	ضربه سریع
slashed	ضربه سریع
slashes	ضربه سریع
pickier	ضربه زننده
pickiest	ضربه زننده
lash	ضربه شلاق
blast	ضربه انفجار
shock waves	موج ضربه
shock wave	موج ضربه
lashes	ضربه شلاق
lashes	ضربه مژگان
knock	ضربه زدن
lash	ضربه مژگان
jolting	تکان ضربه
dubs	ضربه کم جان
jolted	تکان ضربه
deliver	ضربه زدن
belted	ضربه محکم
whips	ضربه زدن
jolt	تکان ضربه
fall	ضربه فنی
belts	ضربه محکم
delivers	ضربه زدن