Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
fly kick
ضربه در هوا با پا بدون گرفتن با دست
Other Matches
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
shockless
بدون ضربه
bases empty
ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
deadbeats
زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
deadbeat
زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
japko chagi
ضربه پا همراه گرفتن پا
bunt
ضربه زدن به توپ بدون تاب دادن چوب
holding and hitting
گرفتن حریف و ضربه زدن
bogies
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogey
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
stationary tactics
دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
bunter
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
to swat the ball away
با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن
[دربازه بان]
nicking
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
netball
بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
hold
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
to let rip
حرف بدون جلوی خود را گرفتن زدن
[اصطلاح روزمره]
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
circus catch
گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
dehydrogenate
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
gripped
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping
طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag
کفه گرفتن تفاله گرفتن
clam
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip
طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in
<idiom>
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grips
طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up
درز گرفتن کاغذ گرفتن
calebrate
جشن گرفتن عید گرفتن
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
pop
ضربه
pops
ضربه
flaps
ضربه
impacts
ضربه
impluse
ضربه
impact
ضربه
popped
ضربه
butt joint
ضربه
slugger
ضربه زن
antiknock
ضد ضربه
blows
ضربه
shock
ضربه
stroke
ضربه
stroked
ضربه
shot
ضربه
shots
ضربه
sole kick
ضربه با کف پا
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
sole trap
ضربه با کف پا
interrupter
ضربه گر
surges
ضربه
surged
ضربه
surge
ضربه
butting
ضربه با سر
shock proof
ضد ضربه
blow
ضربه
shocked
ضربه
strikeless
بی ضربه
kicks
ضربه
shocks
ضربه
strokes
ضربه
kicks
ضربه با پا
kicking
ضربه
kick
ضربه با پا
kick
ضربه
kicked
ضربه با پا
stroking
ضربه
kicked
ضربه
kicking
ضربه با پا
left
ضربه چپ
bonked
ضربه بر سر
bonk
ضربه بر سر
pushed
ضربه
push
ضربه
yee jupkki
ضربه پا
tits
ضربه
tit
ضربه
thuds
ضربه
thudding
ضربه
pulsed
ضربه
pulse
ضربه
hacked
ضربه
hacks
ضربه
shockproof
ضد ضربه
whang
ضربه
hack
ضربه
pushes
ضربه
bonks
ضربه بر سر
bonking
ضربه بر سر
impulse
ضربه
brunt
ضربه
collision
ضربه
head
ضربه با سر
mishit
ضربه بد
thud
ضربه
impulses
ضربه
thudded
ضربه
double kick
دو ضربه پی در پی
flapped
ضربه
flap
ضربه
collisions
ضربه
strokes
ضربه زدن
picky
ضربه زننده
pushes
ضربه فشاری
whop
ضربه وزش
pickiest
ضربه زننده
whipped
ضربه زدن
stroke
ضربه خفیف
whip
ضربه زدن
quashes
با ضربه زدن
drives
ضربه از پایین
quashed
با ضربه زدن
strokes
ضربه مهارشده
rebounded
ضربه برگشت
stroked
ضربه با کنترل
stroked
ضربه زدن
push
ضربه فشاری
strokes
ضربه خفیف
rebounds
ضربه برگشت
rebounding
ضربه برگشت
stroked
ضربه باکنترل
stroked
ضربه مهارشده
rebound
ضربه برگشت
quash
با ضربه زدن
stroke
ضربه مهارشده
stroke
ضربه باکنترل
stroke
ضربه با کنترل
stroke
ضربه زدن
pushed
ضربه فشاری
stroked
ضربه خفیف
strokes
ضربه باکنترل
strokes
ضربه با کنترل
KO
ضربه فنی
bumpers
ضربه گیر
KO's
ضربه فنی
overshoot
ابر ضربه
overshooting
ابر ضربه
four quarter hold
ضربه فنی
overshoots
ابر ضربه
slats
ضربه شدید
bar stop
ضربه میله
initial thrust
ضربه اصلی
hammer blow
ضربه قوچ
ushiro geri
ضربه پا به پشت
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
spot kick
ضربه کاشته
fall
ضربه فنی
backheader
ضربه با عقب سر
free hit
ضربه ازاد
bumper
ضربه گیر
knocks
ضربه زدن
slat
ضربه شدید
blasts
ضربه انفجار
jars
ضربه زدن
rapping
ضربه زدن
jarred
ضربه زدن
jar
ضربه زدن
whips
ضربه زدن
horryo chagi
ضربه کشش پا
foul blow
ضربه خطا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com