Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
pin
ضربه فنی کشتی میخ سنگ نوردی
pinned
ضربه فنی کشتی میخ سنگ نوردی
pinning
ضربه فنی کشتی میخ سنگ نوردی
Other Matches
touches
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touch
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
pinfall
تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
rotogravure
گراورسازی نوردی
aerial navigation
هوا نوردی
alpinism
کوه نوردی
seacraft
دریا نوردی
astronavigation
ستاره نوردی
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
seacraft
وارد به رموزدریا نوردی
astronautics
مبحث کیهان نوردی
mountaineer
کوه نوردی کردن
mountaineers
کوه نوردی کردن
rock pitons
انواع میخهای سنگ نوردی
Mountaineering . Mountain - climbing .
کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
open
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opened
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
astrogate
کیهان نوردی کردن فضانوری کردن
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
shocked
ضربه
shots
ضربه
stroking
ضربه
shot
ضربه
hacks
ضربه
strikeless
بی ضربه
double kick
دو ضربه پی در پی
impulses
ضربه
shock
ضربه
impact
ضربه
impulse
ضربه
blows
ضربه
stroked
ضربه
impacts
ضربه
stroke
ضربه
sole trap
ضربه با کف پا
butt joint
ضربه
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
sole kick
ضربه با کف پا
slugger
ضربه زن
shocks
ضربه
shock proof
ضد ضربه
strokes
ضربه
blow
ضربه
surge
ضربه
thudding
ضربه
thudded
ضربه
thud
ضربه
pulsed
ضربه
tits
ضربه
tit
ضربه
thuds
ضربه
pop
ضربه
shockproof
ضد ضربه
surged
ضربه
surges
ضربه
head
ضربه با سر
brunt
ضربه
interrupter
ضربه گر
pops
ضربه
popped
ضربه
pulse
ضربه
kicked
ضربه
kicking
ضربه با پا
kicking
ضربه
kicks
ضربه با پا
pushes
ضربه
pushed
ضربه
push
ضربه
kick
ضربه با پا
kick
ضربه
kicked
ضربه با پا
kicks
ضربه
bonks
ضربه بر سر
bonked
ضربه بر سر
bonk
ضربه بر سر
collision
ضربه
hacked
ضربه
whang
ضربه
flap
ضربه
yee jupkki
ضربه پا
flaps
ضربه
impluse
ضربه
antiknock
ضد ضربه
bonking
ضربه بر سر
hack
ضربه
collisions
ضربه
left
ضربه چپ
butting
ضربه با سر
mishit
ضربه بد
flapped
ضربه
horryo chagi
ضربه کشش پا
impact coefficient
ضریب ضربه
skulls
ضربه به سر بازیگر
impact effect
اثر ضربه
skull
ضربه به سر بازیگر
impluse
ضربه ولتاژ
impluse
ضربه جریان
jar
ضربه زدن
keystroke
ضربه کلید
foul blow
ضربه خطا
foundamental blow
ضربه کارساز
rebound
ضربه برگشت
four quarter hold
ضربه فنی
free hit
ضربه ازاد
coinage
ضربه سکه
jars
ضربه زدن
jarred
ضربه زدن
foozle
ضربه ناشیانه
impact factor
ضریب ضربه
impact test
ازمایش ضربه
hammer blow
ضربه قوچ
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
slat
ضربه شدید
drives
ضربه درایو
rebounded
ضربه برگشت
shock absorber
ضربه گیر
drives
ضربه از پایین
inside kick
ضربه با روی پا
ipon
ضربه فنی
impluse regenerator
بازیاب ضربه
shock absorbers
ضربه پذیر
initial thrust
ضربه اصلی
bumper
ضربه گیر
punches
ضربه با مشت
punched
ضربه با مشت
punch
ضربه با مشت
rebounding
ضربه برگشت
rebounds
ضربه برگشت
push
ضربه فشاری
drive
ضربه درایو
pushed
ضربه فشاری
impact chisel
قلم ضربه ای
pushes
ضربه فشاری
drive
ضربه از پایین
impluse ratio
نسبت ضربه
impact acceleration
شتاب ضربه ای
ignition pulse
ضربه احتراق
shock absorbers
ضربه گیر
shock absorber
ضربه پذیر
bumpers
ضربه گیر
slats
ضربه شدید
whips
ضربه زدن
cherry
ضربه ناموفق
cherries
ضربه ناموفق
pickier
ضربه زننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com