English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
rectangular pulse ضربه مستطیلی
Other Matches
rectangularity مستطیلی
rectangular مستطیلی
box-beam تیر مستطیلی
rectangular section مقطع مستطیلی
rectangular distribution توزیع مستطیلی
panel قطعه مستطیلی شکل
panels قطعه مستطیلی شکل
histogram نمودار مستطیلی شکل
rectangular coordinate system سیستم مختصاتی مستطیلی
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
French door دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
French doors دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
dentil-band [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
crosshead وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
bit image [مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
anta [پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
garden design طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
stroke ضربه
shock proof ضد ضربه
stroked ضربه
butt joint ضربه
strokes ضربه
pulsed ضربه
pushes ضربه
pushed ضربه
push ضربه
stroking ضربه
impluse ضربه
brunt ضربه
interrupter ضربه گر
hack ضربه
hacked ضربه
hacks ضربه
surges ضربه
surged ضربه
sole trap ضربه با کف پا
sole of the foot kick ضربه با کف پا
sole kick ضربه با کف پا
blow ضربه
blows ضربه
surge ضربه
head ضربه با سر
butting ضربه با سر
slugger ضربه زن
double kick دو ضربه پی در پی
shocks ضربه
mishit ضربه بد
impulse ضربه
impulses ضربه
shock ضربه
shocked ضربه
thuds ضربه
impact ضربه
impacts ضربه
shockproof ضد ضربه
bonk ضربه بر سر
flaps ضربه
pop ضربه
yee jupkki ضربه پا
flapped ضربه
kicked ضربه
bonked ضربه بر سر
tit ضربه
tits ضربه
kick ضربه
kicked ضربه با پا
kick ضربه با پا
bonks ضربه بر سر
pulse ضربه
left ضربه چپ
bonking ضربه بر سر
kicking ضربه
strikeless بی ضربه
shot ضربه
thudding ضربه
thudded ضربه
thud ضربه
pops ضربه
kicks ضربه
shots ضربه
kicks ضربه با پا
flap ضربه
collisions ضربه
whang ضربه
antiknock ضد ضربه
popped ضربه
collision ضربه
kicking ضربه با پا
belted ضربه محکم
jars ضربه زدن
belts ضربه محکم
hammer blow ضربه قوچ
four quarter hold ضربه فنی
free hit ضربه ازاد
clump ضربه سنگین
shocked ضربه تکان
concussion ضربه مغزی
toss ضربه بلند
tossed ضربه بلند
tosses ضربه بلند
tossing ضربه بلند
electric shocks ضربه برقی
electric shock ضربه برقی
sixes ضربه 6 امتیازی
six ضربه 6 امتیازی
shocks ضربه تکان
clumps ضربه سنگین
impluse regenerator بازیاب ضربه
clumping ضربه سنگین
clumped ضربه سنگین
slugging ضربه زنی
drumbeat ضربه طبل
shock absorbers ضربه پذیر
shock absorbers ضربه گیر
impluse ضربه ولتاژ
impluse ضربه جریان
shock absorber ضربه گیر
inside kick ضربه با روی پا
initial thrust ضربه اصلی
skull ضربه به سر بازیگر
skulls ضربه به سر بازیگر
shock waves موج ضربه
shock wave موج ضربه
impluse ratio نسبت ضربه
shock absorber ضربه پذیر
impact test ازمایش ضربه
lashes ضربه شلاق
lashes ضربه مژگان
impact coefficient ضریب ضربه
impact chisel قلم ضربه ای
impact acceleration شتاب ضربه ای
horryo chagi ضربه کشش پا
drumbeats ضربه طبل
lash ضربه مژگان
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
percussion ضربه زدن
slats ضربه شدید
slat ضربه شدید
impact effect اثر ضربه
lashed ضربه شلاق
impact factor ضریب ضربه
jar ضربه زدن
jarred ضربه زدن
lashed ضربه مژگان
slashed ضربه سریع
coinage ضربه سکه
lash ضربه شلاق
shock ضربه تکان
foundamental blow ضربه کارساز
fall ضربه فنی
color shock ضربه رنگ
chip shot ضربه کوتاه
exchange of blows تبادل ضربه
change beat تبادل ضربه
jolting تکان ضربه
finishing blow ضربه مرگ
finishing blow ضربه اخر
c. degrace ضربه مرگ
compression stroke ضربه تراکم
jolts تکان ضربه
slash ضربه سریع
cherries ضربه ناموفق
slashes ضربه سریع
dabber ضربه زدن
cut under ضربه زیردست
cutting stroke ضربه برش
cherry ضربه ناموفق
whiff ضربه ناموفق
c. degrace ضربه اخر
butt stroke ضربه با ته قنداق
backheader ضربه با عقب سر
bar stop ضربه میله
beat of drum ضربه طبل
brain concussion ضربه مغزی
bingle ضربه پایگاهی
blast ضربه انفجار
blasts ضربه انفجار
birth trauma ضربه تولد
axial runout ضربه محوری
atonic interrupter ضربه گر سست
pickier ضربه زننده
pickiest ضربه زننده
picky ضربه زننده
jolt تکان ضربه
four ضربه 4 امتیازی
brisance ضربه انفجاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com