English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English Persian
inner product ضرب نقطهای ضرب نردهای
Other Matches
lattice bridge پل نردهای
scalar quantity کمیت نردهای
scalar product ضرب نردهای
fender نرده روکش نردهای
double row spot welding جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
pin point نقطهای
point contact کنتاکت نقطهای
point contact تماس نقطهای
point discharge تخلیه نقطهای
two point threshold استانه دو نقطهای
point charge بار نقطهای
pinpoint target هدف نقطهای
point defect نقص نقطهای
point elasticity کشش نقطهای
point estimate براورد نقطهای
point estimation تخمین نقطهای
spot welding جوش نقطهای
spot welding جوشکاری نقطهای
point indentification هویت نقطهای
point target اماج نقطهای
point particle ذره نقطهای
point operation عمل نقطهای
point load بار نقطهای
point imperfection ناکاملی نقطهای
point group گروه نقطهای
point function تابع نقطهای
point estimation براورد نقطهای
multipoint line خط چند نقطهای
dot product ضرب نقطهای
dot matrix ماتریس نقطهای
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
multipoint چند نقطهای
dot matrix printers چاپگر یا ماتریس نقطهای
single row spot welding جوشکاری نقطهای سری
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
spot welding machine دستگاه جوش نقطهای
dichoglottic stimulation تحریک دو نقطهای زبان
diglottic stimulation تحریک دو نقطهای زبان
dot matrix printers چاپگر با ماتریس نقطهای
spot welding electrode الکترود جوشکاری نقطهای
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
point contact rectifier یکسو کننده نقطهای
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
lattice point group گروه نقطهای شبکه
multipoint circuit مدار چند نقطهای
rpbis همبستگی دو رشتهای نقطهای
point biserial correlation همبستگی دو رشتهای نقطهای
known datum point نقطهای با مختصات وگرای معلوم
welded contact rectifier یکسو کننده نقطهای جوش شده
grazing point نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
terminal نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminals نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
previous spot نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
phantom section خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
lunitidal interval فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
turning points نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning point نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
dieresis دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
diaeresis دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
real stagnation point نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
center of gyration نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
epicycloid منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
centroid در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com