English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
Other Matches
tax multiplier ضریب فزاینده مالیات
multiplier ضریب بهم فزاینده
income multiplier ضریب فزاینده درامد
mutiplier principle اصل ضریب بهم فزاینده
investment multiplier ضریب فزاینده سرمایه گذاری
deposit multiplier ضریب بهم فزاینده سپرده
export multiplier ضریب بهم فزاینده صادرات
money multiplier ضریب بهم فزاینده پول
balanced budget multiplier ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
foreign trade بازرگانی خارجی
load factor ضریب بار خارجی
modulus of elasticity ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
increasing فزاینده
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
convergence factor ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
step up transformer مبدل فزاینده
enlarging adapter رابط فزاینده
increasing function تابع فزاینده
gibbous phase هلال فزاینده
constructive interference تداخل فزاینده
treppe انقباض فزاینده
progressive resistance مقاومت فزاینده
increasing cost هزینههای فزاینده
incremental tuner میزان ساز فزاینده
law of increasing return قانون بازده فزاینده
increasing marginal return بازده نهائی فزاینده
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
increasing returns to scale بازده فزاینده نسبت به مقیاس
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
reduction coefficient ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
multiplier effect of a balanced budget اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
biquinary notation دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
partition coefficient ضریب توزیع ضریب تقسیم
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
scale factor ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
ballistic coefficient ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
commercial <adj.> بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
commerce بازرگانی
commercial بازرگانی
trade بازرگانی
merchantry بازرگانی
traded بازرگانی
mercantile بازرگانی
relating to business <adj.> بازرگانی
emporetic بازرگانی
business <adj.> بازرگانی
trading بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
maritime commerce بازرگانی دریایی
domestic trade بازرگانی داخلی
mart مرکز بازرگانی
mercantilism سیاست بازرگانی
internal trade بازرگانی داخلی
merchant marine ناوگان بازرگانی
merchantman کشتی بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
trade fair نمایشگاه بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
business موسسه بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
jobbing واسطه بازرگانی
volume of trade حجم بازرگانی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
business enterprise بنگاه بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
quasi commercial نیمه بازرگانی
trade deficit کسری بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
commercially از راه بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
trade mark علامت بازرگانی
commercial tax مالیات بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
trade secret اسرار بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
bill exchange برات بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
business activity فعالیت بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
commercial attache وابسته بازرگانی
idiograph نشان بازرگانی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
broker واسطه معاملات بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
businesses کسب و کار بازرگانی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
business transaction داد و ستد بازرگانی
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com