English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
insulation power factor ضریب قدرت عایق بندی
Other Matches
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
insulation عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
power factor ضریب قدرت
laggin عایق بندی
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
dielectric power factor ضریب قدرت دی الکتریکی
acidity coefficient ضریب قدرت اسیدی
acid test ratio ضریب قدرت پرداخت
oxygen ration ضریب قدرت اسیدی
insulation protection حفافت عایق بندی
insulating brick اجر عایق بندی
insulation defect نقص عایق بندی
insulation loss تلف عایق بندی
insulation resistance مقاومت عایق بندی
insulation class کلاس عایق بندی
insulation fault نقص عایق بندی
insulating asphalt اسفالت عایق بندی
insulation voltage ولتاژ عایق بندی
cogency قدرت ضریب هشیاری زور
insulation tester دستگاه ازمایش عایق بندی
insulated cable کابل عایق بندی شده
winding insulation عایق بندی سیم پیچی
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
clothing عایق بندی روکش کشیدن
scaling law ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
insulation shielding زره پوش کردن عایق بندی
insulation detector دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
conductance ضریب هدایت قدرت هدایت
modulus of elasticity ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
insulators جسم عایق ماده عایق
insulators عایق کننده روکش عایق
insulator عایق کننده روکش عایق
insulator جسم عایق ماده عایق
insulated instrument transformer ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
convergence factor ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
empower صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
reduction coefficient ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
creativeness قدرت خلاقه قدرت ابداع
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
partition coefficient ضریب توزیع ضریب تقسیم
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
scale factor ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
ballistic coefficient ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
floor insulator عایق کف
drag chain عایق
pawl عایق
dielectric عایق
detent عایق
non conductor عایق
insulant عایق
impediment عایق
insulator عایق
waterproofs عایق اب
waterproofed عایق اب
waterproof عایق اب
insulators عایق
insulation عایق
cloggy عایق
impediments عایق
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
insulates عایق سازی
ideal dielectric عایق کامل
insulating عایق سازی
insulating material مواد عایق
insulating عایق کردن
insulant ماده عایق
cleat عایق انگلیسی
insulated layer لایه عایق
insulated plier انبر عایق
circular loom نای عایق
drag hook قلاب عایق
insulates عایق کردن
non conducting عایق برق
non conducting عایق گرما
weatherproof عایق هوا
dielectric isolation جداسازی با عایق
mica dielectric عایق میکا
insulated tongs انبر عایق
insulated wall دیواره عایق
insulated wire سیم عایق
insulated عایق دار
sound insulation عایق صدا
soundproof عایق صدا
electrical insulator عایق الکتریکی
insulation testing apparatus عایق سنج
insulative عایق کردن
insulation عایق گذاری
insulation عایق کاری
slot insulation عایق شیار
insulating bushing بوش عایق
insulating cement سیمان عایق
insulating compound مواد عایق
insulating material ماده عایق
insulating material جسم عایق
insulating varnish لعاب عایق
insulation board صفحه عایق
insulate عایق سازی
fish paper عایق کاغذی
braked عایق مانع
insulate عایق کردن
obstruction مانع عایق
brake عایق مانع
rachet گیره عایق
adiabatic عایق گرما
obstructions مانع عایق
battery insulator عایق باتری
brakes عایق مانع
braking عایق مانع
resistance عایق مقاومت
wall insulator عایق دیوار
rainproof عایق باران
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification طبقه بندی رده بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
insulated conduit tube لوله عایق شده
insulated conductor هادی عایق شده
insulated cable کابل عایق شده
insulation of concrete عایق کاری بتن
damper عایق تعدیل کننده
insulated bearing یاطاقان عایق شده
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
form insulation عایق کاری قالب
insulation fault نقص عایق کاری
isolate عایق دار کردن
isolates عایق دار کردن
to deafen a wall عایق کردن دیوار
electrical insulation عایق سازی الکتریکی
insulation breakdown test ازمایش شکست عایق
thermal insulation عایق کاری گرمایشی
utilidor لوله عایق کننده
heat insulation عایق کاری حرارتی
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
weatherbeater <adj.> عایق رطوبتی، آب بند
insulate با عایق مجزا کردن
lead in insulator عایق سیم انتن
insulating با عایق مجزا کردن
flameproof عایق شعله ضد اتش
mess kit فرف عایق غذاخوری
tightening material مواد عایق کننده
to deaden a wall عایق کردن دیوار
insulates با عایق مجزا کردن
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
isolating عایق دار کردن
acoustic ceiling سقف عایق پوش
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
asbestos mica عایق پنبه نسوز و میکا
insulation روپوش کشی عایق کردن
storm door درب عایق هوای توفانی
ferroxcube مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
post-insulated connection پس از پیوند عایق دار شده
bushing عایق غلاف حیله گردان
cold plug شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
ratchets گیره عایق چرخ ضامن دار
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
quads سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quad سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangle سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
quadrangles سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
weathertight محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
kapton نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com