Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
relative aperture
ضریب کانونی عدسی
Other Matches
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
convergence factor
ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
reduction coefficient
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
focal
کانونی
trifocal
سه کانونی
focusing
کانونی
partition coefficient
ضریب توزیع ضریب تقسیم
factor of safety
ضریب تامین ضریب اطمینان
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
bundling
کانونی کردن
tunnel vision
بینایی کانونی
major axis
محور کانونی
focal length
طول کانونی
bundles
کانونی کردن
focal plane
افق کانونی
focal plane
صفحه کانونی
bundle
کانونی کردن
focal epilepsy
صرع کانونی
focal length
فاصله کانونی
focussed
فاصله کانونی
f. distance or length
فاصله کانونی
focussing
فاصله کانونی
focused
فاصله کانونی
focus
فاصله کانونی
focal distance
فاصله کانونی
focuses
فاصله کانونی
focusses
فاصله کانونی
focuses
کانونی شدن کانون
focus
کانونی شدن کانون
focussing
کانونی شدن کانون
focussed
کانونی شدن کانون
vergency
عکس فاصله کانونی
aberration
عدم انطباق کانونی
focused
کانونی شدن کانون
bifocals
دو دید عینک دو کانونی
bifocal
دو دید عینک دو کانونی
focusses
کانونی شدن کانون
relative aperture
نسبت فاصله کانونی
trifocal
دارای سه فاصله کانونی ومرکزی
calibrated focal lenght
فاصله کانونی تنظیم شده
focal length
فاصله کانونی دوربین یاعدسی
center
کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
ballistic coefficient
ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slice
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
bifocal lens
عدسی
eyepieces
عدسی
lentiform
عدسی
lentoid
عدسی
eyepiece
عدسی
lens
عدسی
glass
عدسی
objective glass
عدسی شیئی
reticle
عدسی دوربین
eyepieces
عدسی چشمی
object glass
عدسی شیئی
eyepiece
عدسی چشمی
objective lens
عدسی شیئی
achromate
عدسی اکروماتیک
spherical lens
عدسی کروی
double concave lens
عدسی مقعرالطرفین
double concave lens
عدسی دوکاو
biconcave lens
عدسی مقعرالطرفین
biconcave lens
عدسی دوکاو
optical lens
عدسی اپتیکی
button head
سر عدسی در پیچ ها
mushroom head
سر عدسی در پیچ ها
vergency
تقارب عدسی
biconvex lens
عدسی دوکوژ
optical lens
عدسی نوری
ocular lens
عدسی چشمی
cheese head
سر عدسی در پیچها
achromatic lens
عدسی بی رنگ
nummulite
شاهدانه عدسی
focused
کانون عدسی
divergent lens
عدسی واگرا
cylindrical lens
عدسی استوانهای
objective
عدسی شیئی
objectives
عدسی شیئی
convex lens
عدسی محدب
convex lens
عدسی کوژ
knurled head
سر عدسی اج دار
convergent lens
عدسی همگرا
divergent lens
عدسی متباعد
double convex lens
عدسی دو کوژ
focuses
کانون عدسی
focussed
کانون عدسی
focusses
کانون عدسی
focussing
کانون عدسی
electromagnetic lens
عدسی الکترومغناطیسی
eye piece
عدسی سر دوربین
floating reticle
عدسی مواج
electron lens
عدسی الکترونی
lens coating
روکش عدسی
contact lenses
عدسی بساو
concave lens
عدسی مقعر
electrostatic lens
عدسی الکتروستاتیکی
concave lens
عدسی کاو
meniscus lens
عدسی هلالی
lenticulation
ایجاد عدسی
wide angle
عدسی گسترش
lenticular
مرکب از عدسی
lenticular
عدسی وار
lensatic
عدسی دار
contact lens
عدسی مماس
contact lens
عدسی بساو
convergent lens
عدسی متقارب
lens
عدسی دوربین
focus
کانون عدسی
wide-angle
عدسی گسترش
contact lenses
عدسی مماس
compound lens
عدسی مرکب
mensicus
عدسی کاو- کوژ
double convex lens
عدسی محدب الطرفین
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
biconvex lens
عدسی محدب الطرفین
diverging meniscus lens
عدسی هلالی واگرا
plano concave lens
عدسی مسطح- مقعر
plano convex lens
عدسی تخت کوژ
lens coating
پوشش روی عدسی
parabolic lens
عدسی سهمی وار
plano convex lens
عدسی مسطح- محدب
convergent meniscus lens
عدسی هلالی همگرا
lenticular nucleus
هسته عدسی شکل
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
lentiform nucleus
هسته عدسی شکل
plano concave lens
عدسی تخت کاو
refractor
عدسی نور شکن
lens
بشکل عدسی در اوردن
eyepiece
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
eyepieces
عدسی سردوربین یامیکروسکپ
focal
مربوط به کانون عدسی
zoom
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoomed
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zooms
فاصله عدسی را کم و زیادکردن
anastigmat
عدسی غیر استیگمات
astigmatic
نامنظمی عدسی چشم
condenser
الت تقصیر عدسی محدب
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
lensatic
قطب نمای عدسی دار
glass
شیشه ذره بین عدسی
focal plane
افق مار بر کانون عدسی
twinkle box
عدسی هاو یک دیسک چرخان
linear perspective
پروژکتور دارای عدسی مخطط
trick
درجه بندی عدسی دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spiders
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spider
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
nose piece
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
periscopic lens
شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
bulls eye
عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
interpupillary
واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
ratios
ضریب
module
ضریب
phi coefficient
ضریب فی
modules
ضریب
factor
ضریب
modulus
ضریب
factors
ضریب
ratio
ضریب
coefficients
ضریب
coefficient
ضریب
image propagation factor
ضریب انتقال
lift coefficient
ضریب برا
liquidity ratio
ضریب نقدینگی
lagragne multiplier
ضریب لاگرانژ
load factor
ضریب بار
error term
ضریب خطا
eta coefficient
ضریب اتا
float factor
ضریب شناوری
factor of safety
ضریب اطمینان
mixing coefficient
ضریب اختلاط
weighting coefficient
ضریب وزنی
young's modulus
ضریب یانگ
expansion coefficient
ضریب انبساط
friction coefficient
ضریب اصطکاک
gravimetric factor
ضریب وزنی
inductance
ضریب القاء
index of refraction
ضریب انکسار
hydraulic conductivity
ضریب ابگذری
index of fraction
ضریب انکسار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com