English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (6 milliseconds)
English Persian
dotage ضعف پیری
caducity ضعف پیری
Search result with all words
senile وابسته به پیری
senile مربوط به پیری
senility پیری
senility اختلالهای پیری
ageing پیری
age پیری
ages پیری
geriatric مربوط به پیری
gerontology رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
gerontology علم پیری شناسی
gerontology پیری شناسی
aftertime دوران پیری
agedness پیری
consenescence پیری
dug out نظامی پیری که هنگام جنگ به خدمت فراخوانده شود
eld پیری
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
geriatrics پیری پزشکی
geriatrist امراض دوران پیری
gerontic وابسته به پیری
gerontic پیرانه دارای ضعف پیری
gerontological وابسته بامراض پیری
gerontologist متخصص امراض پیری
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
he is well preserved کمتر نشان پیری در او پیداست
mark of mouth نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
old age پیری
oldness قدمت پیری
presenile dementia زوال عقل پیش پیری
presenile psychosis روان پریشی پیش پیری
senescence پیری
senile dementia زوال عقل پیری
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
senile psychosis روان پریشی پیری
senile weakness پیری
the staff of old age عصای پیری
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
to verge toward old age پابسن گذاشتن به پیری نزدیک شدن
second childhood پیری
There is no fool like an old fool . سر پیری ومعرکه گیری
get on in years <idiom> به سن پیری رسیدن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com