English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
repayment guarantee ضمانت استرداد پیش پرداخت
Other Matches
30% down payment against bank guaranty ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
pecuniary liability ضمانت ضمانت جبران خسارت
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
refund استرداد
renders استرداد
rendered استرداد
refunded استرداد
reimbursement استرداد
withdrawals استرداد
reclaimation استرداد
refunds استرداد
recuperation استرداد
withdrawal استرداد
reimbursements استرداد
refunding استرداد
right of reversion حق استرداد
render استرداد
extradition استرداد
reclamation استرداد
recovery استرداد
restoration استرداد
restitution استرداد
recoveries استرداد
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
retraxit استرداد دعوی
retractions انقباض استرداد
recvery استرداد وصول
retraction انقباض استرداد
extradition استرداد مجروحین
rebate استرداد وجه
rebates استرداد وجه
extradition of criminals استرداد مجرمین
irremediable غیرقابل استرداد
extradition استرداد مجرمین
recovery استرداد جبران
ejectment دعوای استرداد
claim for restitution دعوی استرداد
reclaimable قابل استرداد
recoveries استرداد جبران
withdrawal of a case استرداد دعوی
irresponsible غیر قابل استرداد
requisitioned واست استرداد مجرم
irretrievability عدم قابلیت استرداد
requisitions واست استرداد مجرم
requisitioning واست استرداد مجرم
drawback استرداد حقوق گمرکی
drawbacks استرداد حقوق گمرکی
requisition واست استرداد مجرم
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
extradition استرداد محرمین بدولت متبوعه
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
irretrievable غیر قابل استرداد باز نیافتنی
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
replevin طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
stoppage in transitu حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
warrants ضمانت
guarantee ضمانت
mainprise ضمانت
warranting ضمانت
warranted ضمانت
warranty ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] ضمانت
guaranty ضمانت
guaranty ضمانت
bond ضمانت
gurantee ضمانت
warrant ضمانت
sponsorship ضمانت
sponsion ضمانت
guaranteed ضمانت
guarantee ضمانت
warranties ضمانت
warranty ضمانت
suretyship ضمانت
sponsored by به ضمانت
bail ضمانت
guarantees ضمانت
pledged وثیقه ضمانت
pledges وثیقه ضمانت
pledge وثیقه ضمانت
sanction ضمانت اجرا
warranties ضمانت نامه
guarantors ضمانت کننده
guarantor ضمانت کننده
sponsors ضمانت کردن
sponsoring ضمانت کردن
sponsor ضمانت کردن
vouch ضمانت کردن
sanctioning ضمانت اجرا
pledging وثیقه ضمانت
bond پیوستگی ضمانت
bank guarantee ضمانت بانکی
bondholder ضمانت دار
sanctioned ضمانت اجرا
sanctions ضمانت اجرا
contract guarantee ضمانت قرارداد
bail bond ضمانت نامه
bonded ضمانت شده
assurance ضمانت وثیقه
assurances ضمانت وثیقه
irrepleviable ضمانت برندار
warranty ضمانت نامه
insure ضمانت کردن
express warranty ضمانت صریح
bailable قابل ضمانت
bank bond ضمانت بانکی
fiduciary bond ضمانت شرافتی
upon bail بقیه ضمانت
vouch for ضمانت کردن
guarantees ضمانت کردن
letter of indemnity ضمانت نامه
joint and several guarantee ضمانت تضامنی
responsibilities ضمانت جوابگویی
suretyship عقد ضمانت
responsibility ضمانت جوابگویی
pecuniary liability ضمانت پولی
limplied warranty ضمانت ضمنی
guaranteed ضمانت کردن
irreplevisable ضمانت برندار
answered ضمانت کردن
answer ضمانت کردن
guarantee period دوره ضمانت
guarantee ضمانت کردن
guaranty ضمانت نامه
answering ضمانت کردن
answers ضمانت کردن
bilable ضمانت بردار
able to justify bail قادر به تقبل ضمانت
sanction ضمانت اجرایی قانون
warranted ضمانت کردن مجوز
act as surety کفالت یا ضمانت کردن
warrants ضمانت کردن مجوز
sanctioning ضمانت اجرایی قانون
guarantee شخص ضمانت شده
guarantees شخص ضمانت شده
sanctioned ضمانت اجرایی قانون
guaranteed شخص ضمانت شده
sanctions ضمانت اجرایی قانون
warranting ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person ضمانت کسی را کردن
warrant ضمانت کردن مجوز
i guarantee his appearance من ضمانت می کنم که حاضرشود
to stand surety for any one ضمانت کسیرا کردن
it is not protected by sanctions ضمانت اجرایی ندارد
board exchange warranty ضمانت تعویض برد
to go bail for any one ضمانت کسی راکردن
to bail out با ضمانت از زندان دراوردن
joint bond تعهد یا ضمانت مشترک
bank guarantee ضمانت نامه بانکی
the watch is warranted ضمانت شده است
bailment رهایی به قید ضمانت
bail تضمین ضمانت کردن
warrent ضمانت یاتعهد کردن
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
sanctioned مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned ضمانت اجرایی معین کردن
sanction ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning ضمانت اجرایی معین کردن
tender bonds ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
to vouch for any one's honesty ضمانت درستی کسی را کردن
pledgor دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
pledgeor دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
open credit اعتبار بدون ضمانت نامه
wage ضمانت حسن انجام کار
waged ضمانت حسن انجام کار
tender guarantee ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
wages ضمانت حسن انجام کار
waging ضمانت حسن انجام کار
guaranty تضمین ضمانت یا تعهد کردن
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
good performance guarantee ضمانت حسن انجام کار
bid bond ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
average bond ضمانت نامه جبران خسارت
guarantees ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed ضمانت نامه تضمین کردن
sanctions ضمانت اجرایی معین کردن
guarantee ضمانت نامه تضمین کردن
sanctions مجوز جریمه ضمانت اجرا
performance guarantee ضمانت حسن انجام کار
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
vouch ضمانت کردن مسئول واقع شدن
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
theft bote استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
local parole زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
accommodation bill براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com