English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
bid bond ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
Other Matches
bid bond ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tender bond ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tender guarantee ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
tenderest مناقصه مزایده
tendered مناقصه مزایده
tender مناقصه مزایده
tendering مناقصه مزایده
bids مناقصه مزایده
bid مناقصه مزایده
by tender از طریق مزایده یا مناقصه
tenderest پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendering پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bid به مناقصه یا مزایده گذاشتن
bids به مناقصه یا مزایده گذاشتن
tendered پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tender پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
invite to tender دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
call for tender برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
tender bonds ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
bid bond ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bid guarantee ضمانتنامه شرکت در مناقصه
earnest money ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bidders شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidder شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer شرکت کننده در مزایده یامناقصه
pecuniary liability ضمانت ضمانت جبران خسارت
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
tender مناقصه
tendering مناقصه
tenderest مناقصه
low tender مناقصه
low bids مناقصه
tenders مناقصه
tendered مناقصه
public submission مناقصه رسمی
bids پیشنهاد مناقصه
bid پیشنهاد مناقصه
bid bond ضمانتنامه مناقصه
official submission مناقصه عمومی
invitation to tender دعوت به مناقصه
tender notice مناقصه دهنده
tender notice اگهی دعوت به مناقصه
to advertise for bids چیزی را به مناقصه گذاشتن
tenders conditions شرایط عمومی مناقصه
to invite tenders for something چیزی را به مناقصه گذاشتن
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
tendering مزایده
auctioning مزایده
tendered مزایده
high tender مزایده
auctions مزایده
tenderest مزایده
auctioned مزایده
tender مزایده
auction مزایده
public sale مزایده
high bids مزایده
bidding مزایده
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
auction sale مزایده فروش
outcries حراج مزایده
outcry حراج مزایده
auctioneer متصدی مزایده
appeal for tenders درخواست مزایده
high tender به مزایده گذاشتن
highest bidder برنده مزایده
auctioneers متصدی مزایده
biddability مزایده شدنی
bid پیشنهاد مزایده
sell by auction به مزایده فروختن
bids پیشنهاد مزایده
invitation to tender دعوت به مزایده
put up to auction به مزایده گذاشتن
bidding پیشنهاد مزایده کردن
to advertise for bids چیزی را به مزایده گذاشتن
auction of rug حراج و مزایده فرش
licit فروش ازطریق مزایده
to invite tenders for something چیزی را به مزایده گذاشتن
tenderer پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
suretyship ضمانت
warranty ضمانت
warranties ضمانت
warranty ضمانت
sponsored by به ضمانت
sponsion ضمانت
bond ضمانت
guaranty ضمانت
warranting ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] ضمانت
guarantee ضمانت
warrant ضمانت
bail ضمانت
guaranty ضمانت
gurantee ضمانت
warrants ضمانت
warranted ضمانت
guarantee ضمانت
guarantees ضمانت
sponsorship ضمانت
mainprise ضمانت
guaranteed ضمانت
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
bonded ضمانت شده
upon bail بقیه ضمانت
pledging وثیقه ضمانت
bank guarantee ضمانت بانکی
assurance ضمانت وثیقه
assurances ضمانت وثیقه
bailable قابل ضمانت
pledge وثیقه ضمانت
suretyship عقد ضمانت
pledged وثیقه ضمانت
bondholder ضمانت دار
bail bond ضمانت نامه
contract guarantee ضمانت قرارداد
bilable ضمانت بردار
bank bond ضمانت بانکی
sanctions ضمانت اجرا
sanctioning ضمانت اجرا
sponsors ضمانت کردن
sponsoring ضمانت کردن
sponsor ضمانت کردن
irrepleviable ضمانت برندار
irreplevisable ضمانت برندار
vouch ضمانت کردن
letter of indemnity ضمانت نامه
insure ضمانت کردن
limplied warranty ضمانت ضمنی
joint and several guarantee ضمانت تضامنی
pledges وثیقه ضمانت
guarantors ضمانت کننده
sanctioned ضمانت اجرا
sanction ضمانت اجرا
pecuniary liability ضمانت پولی
express warranty ضمانت صریح
warranties ضمانت نامه
fiduciary bond ضمانت شرافتی
guarantee period دوره ضمانت
guaranty ضمانت نامه
guarantor ضمانت کننده
bond پیوستگی ضمانت
warranty ضمانت نامه
answered ضمانت کردن
responsibility ضمانت جوابگویی
guarantees ضمانت کردن
responsibilities ضمانت جوابگویی
answer ضمانت کردن
answers ضمانت کردن
guarantee ضمانت کردن
guaranteed ضمانت کردن
vouch for ضمانت کردن
answering ضمانت کردن
warrants ضمانت کردن مجوز
warranting ضمانت کردن مجوز
warranted ضمانت کردن مجوز
guaranteed شخص ضمانت شده
stand surety for a person ضمانت کسی را کردن
joint bond تعهد یا ضمانت مشترک
it is not protected by sanctions ضمانت اجرایی ندارد
bail تضمین ضمانت کردن
guarantees شخص ضمانت شده
board exchange warranty ضمانت تعویض برد
warrant ضمانت کردن مجوز
i guarantee his appearance من ضمانت می کنم که حاضرشود
sanctions ضمانت اجرایی قانون
warrent ضمانت یاتعهد کردن
guarantee شخص ضمانت شده
sanction ضمانت اجرایی قانون
bank guarantee ضمانت نامه بانکی
able to justify bail قادر به تقبل ضمانت
sanctioned ضمانت اجرایی قانون
to stand surety for any one ضمانت کسیرا کردن
bailment رهایی به قید ضمانت
the watch is warranted ضمانت شده است
to bail out با ضمانت از زندان دراوردن
to go bail for any one ضمانت کسی راکردن
act as surety کفالت یا ضمانت کردن
sanctioning ضمانت اجرایی قانون
wage ضمانت حسن انجام کار
sanction ضمانت اجرایی معین کردن
waged ضمانت حسن انجام کار
guarantees ضمانت نامه تضمین کردن
performance guarantee ضمانت حسن انجام کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com