Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
bank guarantee
ضمانت نامه بانکی
Other Matches
bank bond
ضمانت بانکی
bank guarantee
ضمانت بانکی
30% down payment against bank guaranty
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
letter of credit
اعتبار نامه بانکی
warranty
ضمانت نامه
warranties
ضمانت نامه
guaranty
ضمانت نامه
letter of indemnity
ضمانت نامه
bail bond
ضمانت نامه
open credit
اعتبار بدون ضمانت نامه
guarantee
ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
ضمانت نامه تضمین کردن
average bond
ضمانت نامه جبران خسارت
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
pecuniary liability
ضمانت ضمانت جبران خسارت
clearing bank
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
bank check
چک بانکی
bank rate
نرخ بانکی
bank accounts
حساب بانکی
bank loan
وام بانکی
bank statement
صورتحساب بانکی
bank statements
صورتحساب بانکی
banking
کار بانکی
bank account
حساب بانکی
bank holidays
تعطیلات بانکی
bank interest
بهره بانکی
bank transfers
انتقالات بانکی
bank discount
سپردههای بانکی
bank draft
حواله بانکی
bank reserves
ذخایر بانکی
consortium of bankers
کنسرسیوم بانکی
clearing
تهاتر بانکی
bank liabilities
بدهیهای بانکی
clearings
تهاتر بانکی
bank reserves
اندوختههای بانکی
bank expansion
گسترش بانکی
bank failure
ورشکستگی بانکی
bank giro
جیروی بانکی
bank pass book
دفترچه بانکی
bank liabilities
تعهدات بانکی
account with
[at]
a bank
حساب بانکی
bank discount
تخفیف بانکی
banker's bill
صورتحساب بانکی
bank discount
تنزیل بانکی
bank commission
کارمزد بانکی
bank charges
هزینههای بانکی
bank charge
هزینههای بانکی
bank bill
حواله بانکی
bank advance
وام بانکی
bank acceptance
قبولی بانکی
change over
انتقال بانکی
bank contraction
انقباض بانکی
bank credit
اعتبار بانکی
bank draft
برات بانکی
bank deposit
سپرده بانکی
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
banking deposit account
حساب سپرده بانکی
clearing
نقل وانتقال بانکی
liabilities
تعهد موجودی بانکی
clearings
نقل وانتقال بانکی
checking account
حساب جاری بانکی
joint account
حساب بانکی مشترک
bank statement
صورت حساب بانکی
bank development
گسترش شبکه بانکی
bank statements
صورت حساب بانکی
volume of bank credit
حجم اعتبارات بانکی
checking accounts
حساب جاری بانکی
liability
تعهد موجودی بانکی
bank rate
نرخ بهره بانکی
time deposit
سپردهء بانکی مدت دار
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
discount rate
نرخ ثابت نزول بانکی
giro
خدمات بانکی اداره پست
giros
خدمات بانکی اداره پست
negotiating bank
بانکی که اسناد را معامله میکند
penny bank
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
bankbook
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
bankable
قابل نقل وانتقال بانکی
I deposited the money in my bank account .
پول را به حساب بانکی ام ریختم
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashing
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
guaranteed
ضمانت
gurantee
ضمانت
guarantees
ضمانت
guaranty
ضمانت
bail
ضمانت
suretyship
ضمانت
guaranty
ضمانت
guarantee
ضمانت
sponsored by
به ضمانت
sponsion
ضمانت
warranty
ضمانت
bond
ضمانت
warranties
ضمانت
sponsorship
ضمانت
warrants
ضمانت
warranting
ضمانت
mainprise
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
ضمانت
warrant
ضمانت
warranted
ضمانت
warranty
ضمانت
guarantee
ضمانت
irreplevisable
ضمانت برندار
guarantee
ضمانت کردن
guarantor
ضمانت کننده
sponsoring
ضمانت کردن
sponsor
ضمانت کردن
vouch for
ضمانت کردن
guarantors
ضمانت کننده
guarantees
ضمانت کردن
assurance
ضمانت وثیقه
bailable
قابل ضمانت
guaranteed
ضمانت کردن
guarantee period
دوره ضمانت
irrepleviable
ضمانت برندار
upon bail
بقیه ضمانت
responsibilities
ضمانت جوابگویی
bilable
ضمانت بردار
fiduciary bond
ضمانت شرافتی
express warranty
ضمانت صریح
pledged
وثیقه ضمانت
assurances
ضمانت وثیقه
pledge
وثیقه ضمانت
answers
ضمانت کردن
sanctioning
ضمانت اجرا
sanctioned
ضمانت اجرا
pecuniary liability
ضمانت پولی
bonded
ضمانت شده
sanction
ضمانت اجرا
suretyship
عقد ضمانت
pledges
وثیقه ضمانت
bond
پیوستگی ضمانت
responsibility
ضمانت جوابگویی
pledging
وثیقه ضمانت
answer
ضمانت کردن
answered
ضمانت کردن
limplied warranty
ضمانت ضمنی
contract guarantee
ضمانت قرارداد
vouch
ضمانت کردن
joint and several guarantee
ضمانت تضامنی
sponsors
ضمانت کردن
sanctions
ضمانت اجرا
insure
ضمانت کردن
answering
ضمانت کردن
bondholder
ضمانت دار
land bank
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
advising bank
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
over-the-counter interbank transactions
داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
demand deposit
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
able to justify bail
قادر به تقبل ضمانت
to bail out
با ضمانت از زندان دراوردن
joint bond
تعهد یا ضمانت مشترک
warrent
ضمانت یاتعهد کردن
act as surety
کفالت یا ضمانت کردن
to go bail for any one
ضمانت کسی راکردن
to stand surety for any one
ضمانت کسیرا کردن
sanctions
ضمانت اجرایی قانون
it is not protected by sanctions
ضمانت اجرایی ندارد
sanctioned
ضمانت اجرایی قانون
bail
تضمین ضمانت کردن
sanctioning
ضمانت اجرایی قانون
stand surety for a person
ضمانت کسی را کردن
guarantees
شخص ضمانت شده
i guarantee his appearance
من ضمانت می کنم که حاضرشود
the watch is warranted
ضمانت شده است
bailment
رهایی به قید ضمانت
sanction
ضمانت اجرایی قانون
guaranteed
شخص ضمانت شده
guarantee
شخص ضمانت شده
warrant
ضمانت کردن مجوز
warranted
ضمانت کردن مجوز
warranting
ضمانت کردن مجوز
warrants
ضمانت کردن مجوز
board exchange warranty
ضمانت تعویض برد
excess preserves
اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
sanctioned
مجوز جریمه ضمانت اجرا
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
bid bond
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com