English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
Other Matches
guarantee ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed ضمانت نامه تضمین کردن
bond تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
bail تضمین ضمانت کردن
guaranty تضمین ضمانت یا تعهد کردن
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
unfinanced مخارج پرداخت نشده
money back تضمین پرداخت
surety bond تضمین نامه
payment under reserve پرداخت تحت تضمین
postpaid مخارج پستی قبلا پرداخت شده
letter of indemnity ضمانت نامه
warranty ضمانت نامه
bail bond ضمانت نامه
guaranty ضمانت نامه
warranties ضمانت نامه
bank guarantee ضمانت نامه بانکی
postpaid پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
repayment guarantee ضمانت استرداد پیش پرداخت
open credit اعتبار بدون ضمانت نامه
average bond ضمانت نامه جبران خسارت
30% down payment against bank guaranty ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
program cost مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
packet boat کشتی نامه بر
inseparable cost حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
bill of lading بار نامه کشتی
clean bill of health گواهی نامه بهداشت کشتی
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
warranty امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
athwart حرکت درعرض کشتی
to outgo حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
cruising speed سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
commercial water movement حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
luff حرکت کشتی درجهت باد
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
headings جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
heading جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
direction center مرکزهدایت اتش یا حرکت کشتی یاهواپیما
indemnity تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
leeway یک ورشدگی کشتی در اثر باد حرکت یک وری
pecuniary liability ضمانت ضمانت جبران خسارت
launch به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
navigation هدایت کشتی یاهواپیما حرکت در روی زمین با استفاده از قطب نما
guinea pig کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pigs کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
chater party اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
outlays مخارج
spending مخارج
expenses مخارج
disbursements مخارج
expenditures مخارج
outgoing مخارج
aggregate expenditures مخارج کل
certificates رضایت نامه شهادت نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
costs of proceedings مخارج عدلیه
portage مخارج باربری
cost estimate تخمین مخارج
porterage مخارج باربری
travelling expenses مخارج سفر
wage costs مخارج دستمزد
operating cost مخارج عملیاتی
operating expenses مخارج عملیاتی
postage مخارج پستی
tax expenditures مخارج مالیاتی
expenditure approach روش مخارج
freight charges مخارج حمل
superstitious uses مخارج خرافاتی
estimate of costs تخمین مخارج
licence fee مخارج پروانه
holding costs مخارج نگهداری
welfare expenditures مخارج رفاهی
capital expenditure مخارج سرمایهای
reasonable scale مخارج متعارفه
rate of spending نرخ مخارج
actual expenses مخارج واقعی
management expenses مخارج مدیریت
marginal outlays مخارج نهائی
management expenses مخارج اداری
wasteful expenditures مخارج بیهوده
luxury spending مخارج تجملی
expense account حساب مخارج
expense accounts حساب مخارج
military expenditure مخارج نظامی
foot پرداختن مخارج
expenditure مخارج صرف
national spending مخارج ملی
national expenditures مخارج ملی
municipal spending مخارج شهرداری
budget expenditures مخارج بودجه
indirect expenses مخارج غیرمستقیم
incidental expenses مخارج اتفاقی
public expenditures مخارج عمومی
military spending مخارج نظامی
social outlays مخارج اجتماعی
rate of spending میزان مخارج
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
marginal propensity to spend میل نهائی به مخارج
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
marginal propensity to expend تمایل نهائی به مخارج
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
overhead مخارج کلی سرجمع
sumptuary law قانون تحدید مخارج
marginal propensity to expend میل نهائی به مخارج
noncash expenditures مخارج غیر نقدی
deduction of expenses کسر مخارج [اقتصاد]
guaranteed تضمین
warranty تضمین
guarantee تضمین
guarantee تضمین
guarantees تضمین
gurantee تضمین
guaranty تضمین
guaranty تضمین
pledge [archaic] [guaranty] تضمین
assurances تضمین
collateral تضمین
assurance تضمین
support a family متکفل مخارج خانوادهای بودن
time cost curve منحنی مخارج برحسب زمان
You need spare no expense . نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
all the expenses fell on him تمام مخارج به گردن اوافتاد
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
indemnification تضمین خسارت
back letter گواهی تضمین
warrants تضمین حکم
warrants تضمین کردن
certified check چک تضمین شده
certify تضمین کردن
value as security ارزش تضمین
in bond تحت تضمین
certifies تضمین کردن
embodiment تضمین درج
bank note چک تضمین شده
insures تضمین کردن
guarantee period مدت تضمین
bond تضمین کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com