Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
English
Persian
guarantee
ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
ضمانت نامه تضمین کردن
Other Matches
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
bail
تضمین ضمانت کردن
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
surety bond
تضمین نامه
warranty
ضمانت نامه
bail bond
ضمانت نامه
letter of indemnity
ضمانت نامه
warranties
ضمانت نامه
guaranty
ضمانت نامه
bond
تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
bank guarantee
ضمانت نامه بانکی
average bond
ضمانت نامه جبران خسارت
open credit
اعتبار بدون ضمانت نامه
warranty
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
indemnity
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
pecuniary liability
ضمانت ضمانت جبران خسارت
certifying
تضمین کردن
ensuring
تضمین کردن
certifies
تضمین کردن
warrant
تضمین کردن
warranted
تضمین کردن
certify
تضمین کردن
ensure
تضمین کردن
ensured
تضمین کردن
insuring
تضمین کردن
insures
تضمین کردن
bond
تضمین کردن
warranting
تضمین کردن
ensures
تضمین کردن
warrants
تضمین کردن
guarantee
تامین تضمین کردن
guarantees
تامین تضمین کردن
guaranteed
تامین تضمین کردن
to ensure something
تضمین کردن
[چیزی]
avouch
تضمین کردن مستقر ساختن
sponsors
ضمانت کردن
sponsor
ضمانت کردن
guaranteed
ضمانت کردن
sponsoring
ضمانت کردن
vouch
ضمانت کردن
answered
ضمانت کردن
answer
ضمانت کردن
guarantees
ضمانت کردن
vouch for
ضمانت کردن
guarantee
ضمانت کردن
answering
ضمانت کردن
answers
ضمانت کردن
insure
ضمانت کردن
warrant
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
act as surety
کفالت یا ضمانت کردن
to stand surety for any one
ضمانت کسیرا کردن
warrants
ضمانت کردن مجوز
warrent
ضمانت یاتعهد کردن
warrant
ضمانت کردن مجوز
warranting
ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person
ضمانت کسی را کردن
warranted
ضمانت کردن مجوز
sanctioned
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning
ضمانت اجرایی معین کردن
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to vouch for any one's honesty
ضمانت درستی کسی را کردن
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions
ضمانت اجرایی معین کردن
vouch
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
to reject
[refuse]
an application
درخواست نامه ای را رد کردن
devising
تعبیه کردن وصیت نامه
devises
تعبیه کردن وصیت نامه
get a fix on something
<idiom>
نامه الکترونی دریافت کردن
devised
تعبیه کردن وصیت نامه
devise
تعبیه کردن وصیت نامه
guaranteed
تضمین
guarantees
تضمین
collateral
تضمین
pledge
[archaic]
[guaranty]
تضمین
guaranty
تضمین
guarantee
تضمین
warranty
تضمین
assurance
تضمین
guaranty
تضمین
gurantee
تضمین
guarantee
تضمین
assurances
تضمین
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
subsequent filing
[application, documents]
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
underwrite policy
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
type front
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
service obligation
تضمین خدمت
embodiment
تضمین درج
seals
نشان تضمین
in bond
تحت تضمین
back letter
گواهی تضمین
indemnification
تضمین خسارت
warranting
تضمین حکم
under reserve
تحت تضمین
warranted
تضمین حکم
bank note
چک تضمین شده
money back
تضمین پرداخت
bonded
تحت تضمین
security
گرو تضمین
guarantee period
مدت تضمین
security
مصونیت تضمین
warrants
تضمین حکم
seal
نشان تضمین
warrant
تضمین حکم
certified check
چک تضمین شده
bonded
تضمین دار
value as security
ارزش تضمین
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to give notice to quit
[one's residence]
لغو کردن اجاره نامه
[و ترک ساختمان]
to withdraw an application
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
vouchers
مدرک تضمین کننده
indemnities
تاوان تضمین خسارت
gap in coverage
ناکافی بودن تضمین
voucher
مدرک تضمین کننده
warrent
حواله وسیله تضمین
guaranteed prices
قیمتهای تضمین شده
indemnity
تاوان تضمین خسارت
payment under reserve
پرداخت تحت تضمین
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
warranted rate of growth
نرخ رشد تضمین شده
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
bank note
چک تضمین شده سند در وجه حامل
billeted
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
obligated stocks
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
ration credit
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
This is the only way to guarantee that ...
تنها راه برای تضمین این است که ...
warranty
ضمانت
guarantee
ضمانت
sponsorship
ضمانت
warranting
ضمانت
guaranteed
ضمانت
guaranty
ضمانت
sponsion
ضمانت
sponsored by
به ضمانت
bail
ضمانت
suretyship
ضمانت
warranties
ضمانت
warrants
ضمانت
warranty
ضمانت
gurantee
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
ضمانت
guaranty
ضمانت
mainprise
ضمانت
guarantee
ضمانت
warranted
ضمانت
guarantees
ضمانت
bond
ضمانت
warrant
ضمانت
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
contract guarantee
ضمانت قرارداد
assurances
ضمانت وثیقه
pledged
وثیقه ضمانت
pledges
وثیقه ضمانت
irreplevisable
ضمانت برندار
pledging
وثیقه ضمانت
bond
پیوستگی ضمانت
guarantor
ضمانت کننده
bilable
ضمانت بردار
responsibility
ضمانت جوابگویی
suretyship
عقد ضمانت
guarantors
ضمانت کننده
bondholder
ضمانت دار
express warranty
ضمانت صریح
guarantee period
دوره ضمانت
fiduciary bond
ضمانت شرافتی
sanctions
ضمانت اجرا
pledge
وثیقه ضمانت
irrepleviable
ضمانت برندار
bank bond
ضمانت بانکی
sanction
ضمانت اجرا
sanctioning
ضمانت اجرا
bailable
قابل ضمانت
bonded
ضمانت شده
bank guarantee
ضمانت بانکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com