Dictiornary-Farsi | ضمانت پولی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
pecuniary liability	ضمانت پولی


Other Matches

pecuniary liability	ضمانت ضمانت جبران خسارت
european monetary agreement	موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
monetarists	طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
monetary	پولی
impecuniousity	بی پولی
venal	پولی
pocket	پولی
moneyary	پولی
moneyed	پولی
impecuniosity	بی پولی
pecuniary	پولی
mercenaly	پولی
pockets	پولی
mainprise	ضمانت
guaranty	ضمانت
bail	ضمانت
warrant	ضمانت
warranted	ضمانت
warranty	ضمانت
gurantee	ضمانت
warranties	ضمانت
warranting	ضمانت
warrants	ضمانت
bond	ضمانت
guarantee	ضمانت
guarantee	ضمانت
guaranty	ضمانت
pledge [archaic] [guaranty]	ضمانت
warranty	ضمانت
guaranteed	ضمانت
sponsorship	ضمانت
sponsion	ضمانت
sponsored by	به ضمانت
suretyship	ضمانت
guarantees	ضمانت
monetary assets	دارائیهای پولی
monetary control	کنترل پولی
monetary control	نظارت پولی
monetary convention	اتحاد پولی
monetary deflation	انقباض پولی
monetary deflation	محدودیت پولی
grooved pulley	پولی شیاردار
monetary base	پایه پولی
financial property	اموال پولی
monetary base	مبنای پولی
financial property	داراییهای پولی
monetary authorities	مقامات پولی
loose pulley	پولی هرزگرد
dealing for money	معاملات پولی
monetary economy	اقتصاد پولی
monetary expansion	توسعه پولی
money orders	حواله پولی
money illusion	خطای پولی
money income	درامد پولی
money matters	امور پولی
money wage	مزد پولی
pay patient	مریض پولی
financial inventory	ذخایر پولی
polymyxin	پولی میکسین
real	غیر پولی
polywag	پولی واگ
reconvert	پولی را مجدداتسعیرکردن
tight money	کنترل پولی
unit of currency	واحد پولی
money order	حواله پولی
money illusion	توهم پولی
money capital	سرمایه پولی
monetary value	ارزش پولی
monetary school	مکتب پولی
monetary restriction	محدودیت پولی
monetary reserves	ذخائر پولی
monetary policy	سیاست پولی
monetary instruments	ابزارهای پولی
polyethylene	پولی اتیلن
monetary inflation	تورم پولی
monetary incentive	مشوق پولی
monetary sector	بخش پولی
backing	پشتوانه پولی
monetary unit	واحد پولی
monetary targets	اهداف پولی
monetary system	سیستم پولی
letter of indemnity	ضمانت نامه
contract guarantee	ضمانت قرارداد
limplied warranty	ضمانت ضمنی
upon bail	بقیه ضمانت
bondholder	ضمانت دار
bailable	قابل ضمانت
bilable	ضمانت بردار
bank guarantee	ضمانت بانکی
bank bond	ضمانت بانکی
guarantee period	دوره ضمانت
guaranty	ضمانت نامه
answer	ضمانت کردن
fiduciary bond	ضمانت شرافتی
express warranty	ضمانت صریح
suretyship	عقد ضمانت
irreplevisable	ضمانت برندار
irrepleviable	ضمانت برندار
joint and several guarantee	ضمانت تضامنی
vouch for	ضمانت کردن
bail bond	ضمانت نامه
bonded	ضمانت شده
warranty	ضمانت نامه
insure	ضمانت کردن
guarantee	ضمانت کردن
sanctioning	ضمانت اجرا
guaranteed	ضمانت کردن
guarantees	ضمانت کردن
assurance	ضمانت وثیقه
vouch	ضمانت کردن
sponsor	ضمانت کردن
sponsoring	ضمانت کردن
responsibilities	ضمانت جوابگویی
guarantor	ضمانت کننده
sanctions	ضمانت اجرا
guarantors	ضمانت کننده
warranties	ضمانت نامه
responsibility	ضمانت جوابگویی
answered	ضمانت کردن
answering	ضمانت کردن
answers	ضمانت کردن
sponsors	ضمانت کردن
sanctioned	ضمانت اجرا
bond	پیوستگی ضمانت
pledge	وثیقه ضمانت
pledged	وثیقه ضمانت
pledges	وثیقه ضمانت
sanction	ضمانت اجرا
assurances	ضمانت وثیقه
pledging	وثیقه ضمانت
i owe some money to you	یک پولی به شما بدهکارم
it was a	خوب پولی بود
i am pushed for money	ازبی پولی درفشار
hyperdeflation	انقباض پولی شدید
impecuniously	از روی بی پولی یا افلاس
financing	تامین هزینه پولی
strategic concentration by rail	سیستم پولی فلزی
finances	تامین هزینه پولی
nonmonetary income	درامد غیر پولی
nonmonetarists	اقتصاددانان غیر پولی
national money income	درامد ملی پولی
money rate of interest	نرخ بهره پولی
poly vinil chloride	کلرور پولی وینیل
deflation	انقباض پولی رکود
pure monetary policy	سیاست پولی خالص
finance	تامین هزینه پولی
financed	تامین هزینه پولی
nonmonetary assets	دارائیهای غیر پولی
rate of money wage	نرخ مزد پولی
nonmonetary sector	بخش غیر پولی
tight money	سیاست پولی انقباضی
european monetary fund	صندوق پولی اروپا
money well spent <idiom>	پولی که هدر نرفته
feel the pinch <idiom>	دچار بی پولی شدن
gold standard	نظام پولی طلا
gold currency system	نظام پولی طلا
contractionary monetary policy	سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy	سیاست پولی انقباضی
down and out <idiom>	هیچ پولی نداشتند
dollar area	منطقه پولی دلار
not for the world <idiom>	دراعضای هیچ پولی
free capital	سرمایه گذار پولی
european monetary system	سیستم پولی اروپایی
price	ارزش پولی کالا
expansionary monetary policy	سیاست پولی انبساطی
pecuniary externalities	پی امدهای خارجی پولی
prices	ارزش پولی کالا
bimetallic standard	پایه پولی دو فلزی
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
tools of monetary policy	ابزار سیاست پولی
he is pressed for money	از بی پولی در مضیقه است
bailment	رهایی به قید ضمانت
act as surety	کفالت یا ضمانت کردن
bank guarantee	ضمانت نامه بانکی
to stand surety for any one	ضمانت کسیرا کردن
board exchange warranty	ضمانت تعویض برد
bail	تضمین ضمانت کردن
able to justify bail	قادر به تقبل ضمانت
sanctioning	ضمانت اجرایی قانون
warrent	ضمانت یاتعهد کردن
warrants	ضمانت کردن مجوز
i guarantee his appearance	من ضمانت می کنم که حاضرشود
guaranteed	شخص ضمانت شده
sanctioned	ضمانت اجرایی قانون
warranting	ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person	ضمانت کسی را کردن
joint bond	تعهد یا ضمانت مشترک
to bail out	با ضمانت از زندان دراوردن
to go bail for any one	ضمانت کسی راکردن
sanction	ضمانت اجرایی قانون
warranted	ضمانت کردن مجوز
guarantees	شخص ضمانت شده
warrant	ضمانت کردن مجوز
it is not protected by sanctions	ضمانت اجرایی ندارد
the watch is warranted	ضمانت شده است
guarantee	شخص ضمانت شده
sanctions	ضمانت اجرایی قانون
polyester	الیاف یاپارچه پولی استر
i have no money about me	با خود هیچ پولی ندارم
international monetary reserves	ذخائر پولی بین المللی