English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
fulham طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
Other Matches
laced valley [شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
lapstreak built clinkerقایق ساخته شده از تخته یاورقههای پرچ شده بهم
lapstrake built clinkerقایق ساخته شده از تخته یاورقههای پرچ شده بهم
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
machiavelian مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
He is cut out for it ( this job ). برای اینکار ساخته شده است
fibre ribbon ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
duett قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
bulk head دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
stationery کاغذی که برای استفاده در چاپگر ساخته شده است
dos سیستم عاملی که توسط ماکروسافت برای IBM PC ساخته شده
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
dos سیستم عاملی که توسط Digital Research برای IBM PC ساخته شده است
draught board تخته شطرنجی برای بازی چکرز
baseplate پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود
kickboard تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
jazz یک سیستم نرم افزاری فنی مجتمع که برای ریزکامپیوترهای اپل مک اینتاش ساخته شده است
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
tailboard تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
stringers قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
public آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
guns تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
gun تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
languages زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
macwrite برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است
post script SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
froe ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
expansion تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
cards تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
p channel mos تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
populates 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populate 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populating 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
boarded تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
micro تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micros تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
island pullout مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
planking تخته پوشی تخته بندی
plywood تخته لایی تخته چند لا
notice board 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
deceitfulness تقلب
frauds تقلب
slurs تقلب
slurring تقلب
slurred تقلب
fraud تقلب
slur تقلب
skulduggery تقلب
cheating تقلب
falsification تقلب
deceit تقلب
forging تقلب
deception تقلب
crossest تقلب
crosser تقلب
cross تقلب
knavishness تقلب
skullduggery تقلب
crosses تقلب
malversation تقلب
deceptions تقلب
fakery تقلب
fakement تقلب
plank تخته تخته کردن
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
adulterating تقلب کردن
adulterate تقلب کردن
adulterates تقلب کردن
by indirection ازراه تقلب
rip off <idiom> تقلب کردن
presumption of fraud احتمال تقلب
skin game تقلب درقمار
price chiseling تقلب در قیمت
pull a fast one <idiom> تقلب کردن
sharpen تقلب کردن
cheating does not prosper تقلب نتیجه
sharpened تقلب کردن
fradulent bankruptey ورشکستگی به تقلب
frauds تقلب کلاهبرداری
fraudulent bankruptcy ورشکستگی به تقلب
fraud تقلب کلاهبرداری
to chisel تقلب کردن
sharpens تقلب کردن
sharpening تقلب کردن
fradulent bankruptcy ورشکستگی به تقلب
take someone for a ride <idiom> تقلب کردن
square deal تقلب نکردن
prey on (upon) <idiom> تقلب کردن
square deals تقلب نکردن
nobbling جرزدن تقلب کردن
fraudlessly بدون حیله یا تقلب
skin game قمار از روی تقلب
dishonest تقلب امیز دغل
gimmickry وسایل اغفال یا تقلب
nobbled جرزدن تقلب کردن
nobbles جرزدن تقلب کردن
Cheating( fraud) does not pay ( prosper). تقلب عاقبت ندارد
nobble جرزدن تقلب کردن
To cheat in an examination. درامتحان تقلب کردن
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
To stack the cards . ورق زدن ( تقلب درقمار )
adulterant مایه تقلب و فساد متقلب
underhand حقه بازی تقلب و تزویر
To swindle money out of somebody. با تقلب پول از کسی گرفتن ( درآوردن )
To cheat at cards. درقمار ( ورق بازی ) تقلب کردن
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
gimmicks اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
framed ساخته
wrought ساخته
self made خود ساخته
hand made ساخته دست
prefabricated پیش ساخته
i do not have it in me از من ساخته نیست
self-made خود ساخته
artificalism ساخته پنداری
soi disant خود ساخته
irowork اهن ساخته
bamboos ساخته شده از نی
bamboo ساخته شده از نی
immature نیم ساخته
fecit ساخته است
haniwork دست ساخته
it is made ساخته میشود
pukka ساخته شده
prefabricate پیش ساخته
prefab پیش ساخته
prefabs پیش ساخته
makable ساخته شدنی
ruled surface سطح خط ساخته
pucka ساخته شده
made ساخته شده
officinal ساخته واماده
simulated شبیه ساخته
paved ford گدار ساخته
self formed خود ساخته
manufactured head سر ساخته شده
self constituted خود ساخته
precast پیش ساخته
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
modular design مدل پیش ساخته
wolframic ساخته شده ازتنگستن
pre cast concrete بتن پیش ساخته
unregenerate دوباره ساخته نشده
unregenerated دوباره ساخته نشده
pre fabricated پیش ساخته شده
blueprint نقشه پیش ساخته
finished goods کالاهای ساخته شده
blueprints نقشه پیش ساخته
tubular ساخته شده ازلوله
marmorean ساخته شده از مرمر
man-made ساخته دست انسان
build up beam تیر ساخته شده
it is made ساخته شده است
man made ساخته دست انسان
intermediate product محصول نیم ساخته
stanchion ستون پیش ساخته
synthetic tar قطران باز ساخته
teacher made test ازمون معلم ساخته
high wrought با استادی ساخته شده
heparin که در کبد ساخته میشود
fabrication کالاهای ساخته شده
marmoreal ساخته شده از مرمر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com