English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (5 milliseconds)
English Persian
annular barrel vault طاق ضربی
straight barrel vault طاق ضربی
Search result with all words
percussion اسبابهای ضربی مثل طبل ودنبک
percussionist نوازنده اسبابهای ضربی
percussionists نوازنده اسبابهای ضربی
ragtime موسیقی ضربی
lintel نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintels نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
earless بی دسته فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی
habanera رقص دو ضربی کوبا
inclined barrel arch طاق ضربی مایل
instruments of percussion ادوات ضربی
mazurka رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
multiplicantive ضربی
percussion instrument الات موسیقی ضربی
pulsatile instruments ادوات ضربی یا زدنی
sloping barrel vault طاق ضربی مایل
to beat time ضلاب یافاصله ضربی گرفتن
to keep time موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
pick نخ پود [در صنعت با این نام هم کاربرد دارد از بین تارها معمولا بصورت ضربی عبور داده می شود تا گره ها را در جای خود محکم کند.]
shed دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
weaving shed [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com