English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
category طبقه افراد
enlisted personnel طبقه افراد
Search result with all words
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
Other Matches
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
stratify طبقه طبقه کردن
men افراد
enlistedman افراد
enlisted personnel افراد
personnel افراد
troop افراد
trooped افراد
trooping افراد
equal status persons افراد همپایه
packed out پر و مملو از افراد
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
liberty men افراد مرخصی
personnel status وضع افراد
filler personnel افراد جایگزینی
head count جمع افراد
head counts جمع افراد
top-level افراد عالیرتبه
service club باشگاه افراد
withindoors افراد داخل
roll call نامیدن افراد
platoon جوخهء افراد
enlistee افراد داوطلب
platoons جوخهء افراد
troops افراد قسمتها سربازان
posse comitatus دسته افراد پلیس
condemns محکوم کردن افراد
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
dependents افراد تحت تکفل
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
favouritism افراد مورد توجه
family size تعداد افراد خانواده
avast افراد به جای خود
billet slip کارت محلهای افراد
commandos افراد نیروی مخصوص
commando افراد نیروی مخصوص
billet slip لوحه اسکان افراد
aptitude area حیطه قابلیت افراد
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
cimmerian افراد کشور فلمات
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
close station افراد بدو مرخص
condemn محکوم کردن افراد
morale روحیه افراد مردم
bachelor quarters منازل افراد مجرد
condemning محکوم کردن افراد
top-level توسط افراد عالیرتبه
special olympics المپیک افراد استثنایی
the common wealth of learning افراد اهل علم
rouse out بیدار کردن افراد
transfer station محل اعزام افراد
noncombatant افراد غیر نظامی
receptee افراد مورد پذیرش
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
part owners افراد شریک المال
transfer station محل انتقال افراد
target audience افراد مورد نظر
coachload افراد سوار بر درشکه
personal error خطاهای انفرادی افراد
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
personal salute تیر سلام برای افراد
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
posse دسته افراد پلیس جماعت
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
Applicants flooded in. سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
biographical information blank form فرم پر نشده بیوگرافی افراد
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
roll call حاضر و غایب کردن افراد
troop housing کوی درجه داران یا افراد
assembly محل بسیج افراد احتیاط
chartering بین افراد دلالت کند
posses دسته افراد پلیس جماعت
Certain notorious ( dubious ) characters . عده افراد معلوم الحال
charters بین افراد دلالت کند
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
huddle ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddling ازدحام اجتماع افراد یک تیم
chartered بین افراد دلالت کند
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
huddles ازدحام اجتماع افراد یک تیم
leatherneck جزو افراد تفنگداران دریایی
huddled ازدحام اجتماع افراد یک تیم
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
charter بین افراد دلالت کند
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
preference blank دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
pit crew افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
oligrachy حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
oligopoly تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
internees فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internee فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
speeches که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
finance company شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
speech که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
close corporation شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
finance house شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
people sniffer رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
protection عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
penalty kicker بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
shares یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
shared یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
photographic dosimetry روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
pressure cabin بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
frictional unemployment اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
controvrsism روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
expellee افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
stages طبقه
phases طبقه
straticulate طبقه طبقه
two storeyed دو طبقه
grades طبقه
rank طبقه
ranked طبقه
ranks طبقه
grade طبقه
laminate طبقه طبقه
stage طبقه
phase طبقه
phased طبقه
storeys طبقه
stories طبقه
ilk طبقه
strips طبقه
genre طبقه
genres طبقه
stepless بی طبقه
single stage یک طبقه
lain طبقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com