Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English
Persian
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
Other Matches
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
number of rounds
تعداد تیرهای شلیک شده
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
hole in one
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
classification
طبقه بندی رده بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
bracket
طبقه بندی
systemization
طبقه بندی
assortments
طبقه بندی
taxonomy
طبقه بندی
low grade
کم طبقه بندی
taxonomies
طبقه بندی
classification
طبقه بندی
assortment
طبقه بندی
typification
طبقه بندی
grading
طبقه بندی
division
طبقه بندی
stratification
طبقه بندی
classifications
طبقه بندی
divisions
طبقه بندی
sorting
طبقه بندی
denominations
طبقه بندی
denomination
طبقه بندی
categorising
طبقه بندی کردن
categorize
طبقه بندی کردن
categorized
طبقه بندی کردن
classify
طبقه بندی کردن
categorizes
طبقه بندی کردن
categorizing
طبقه بندی کردن
classifies
طبقه بندی کردن
map classification
طبقه بندی نقشه ها
classifications
طبقه بندی پیام
industrial classifications
طبقه بندی صنعتی
unclassified
طبقه بندی نشده
classification
طبقه بندی پیام
classifiable
قابل طبقه بندی
systemize
طبقه بندی کردن
categorised
طبقه بندی کردن
categorises
طبقه بندی کردن
speed rate increment
طبقه بندی سرعت
taxonomist
متخصص طبقه بندی
classification chart
نمودار طبقه بندی
route classification
طبقه بندی جاده ها
unclassified
بدون طبقه بندی
vendor rating
طبقه بندی فروشندگان
pigeonhole
طبقه بندی کردن
nosology
طبقه بندی بیماریها
classification of aggregate
طبقه بندی خاکدانه ها
graduate
طبقه بندی کردن
accounting classification
طبقه بندی حساب
soil class
طبقه بندی خاک
classified
طبقه بندی شده
job classification
طبقه بندی شغلی
secret
طبقه بندی سری
secrets
طبقه بندی سری
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
harmonic proportion
طبقه بندی متناسب
harmonic division
طبقه بندی متناسب
service rating
طبقه بندی پرسنلی
job classification
طبقه بندی شغل
to categorize
طبقه بندی کردن
classificatory
مربوط به طبقه بندی
layer
طبقه بندی کردن
market grades and grading
طبقه بندی بازار
classifying
طبقه بندی کردن
budget classification
طبقه بندی بودجه
aggroup
طبقه بندی کردن
layers
طبقه بندی کردن
standardization
همگونی طبقه بندی
graduating
طبقه بندی کردن
rug classification
طبقه بندی فرش
zootaxy
طبقه بندی جانوران
suborder
طبقه بندی فرعی
classification of soil
طبقه بندی خاک
nondescript
غیرقابل طبقه بندی
graduates
طبقه بندی کردن
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
intergrade
طبقه بندی داخلی کردن
brussels nomenclature
طبقه بندی تعرفه برکسل
classes
طبقه بندی کردن رده
restricting
بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict
بازداشت طبقه بندی مدارک
classed
طبقه بندی کردن رده
coinage
طبقه بندی بهای مسکوک
classing
طبقه بندی کردن رده
classified items
اماد طبقه بندی شده
restricts
بازداشت طبقه بندی مدارک
topsecret
طبقه بندی به کلی سری
class
طبقه بندی کردن رده
classified advertisement
آگهی طبقه بندی شده
integrade
[طبقه بندی داخلی کردن]
glossography
طبقه بندی و شرح زبانها
classified material
مدارک طبقه بندی شده
classified items
اقلام طبقه بندی شده
accountable cryptomaterial
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
classification yard line
سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
labelled
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling
برچسب زدن طبقه بندی کردن
access to classified material
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
agct
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
international classification of
طبقه بندی بین المللی بیماریها
systematist
متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
label
برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort
طبقه بندی کردن مناسب بودن
army genetal classification test
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
process
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
jobs
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
job
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
processes
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
after top center
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
after bottom center
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
before top center
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
before bottom center
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ پایین
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grain size classification
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
staple
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
age grouping
طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
stapling
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
paralleled
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelling
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelled
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
paralleling
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallels
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
even par
انجام تعداد ضربات استاندارددر یک بخش یا تمام بخشای گلف
parallel
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
machine
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machines
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machined
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
duty rated
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
phytography
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
concurrently
مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
index
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
gate
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
grid
موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
tech inspection
بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
grids
موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
routinely
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routines
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
ULA
قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
fault
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
archers
کمانگیر
archer
کمانگیر
bowman
کمانگیر
grades
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
typed
ماشین کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
resorts
جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted
جدا کردن طبقه بندی کردن
resort
جدا کردن طبقه بندی کردن
types
ماشین کردن طبقه بندی کردن
type
ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
horseback archer
کمانگیر سوار بر اسب
archer's paralysis
گرفتگی عضله کمانگیر
bracer
محافظ بازوی کمانگیر
crossbow man
کمانگیر با کمان صلیبی
finger tip
چرم انگشتانه مانند کمانگیر
stand
طرز یا محل ایستادن کمانگیر
finger stall
چرم انگشتانه مانند کمانگیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com