Dictiornary-Farsi | طبقه حاکم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
ruling class	طبقه حاکم


Other Matches

entresol	طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
intermediate	آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
defense classification	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrades	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
governor	حاکم
ruler	حاکم
rulers	حاکم
kami	حاکم
commanding	حاکم
Governors General	حاکم کل
Governor Generals	حاکم کل
Governor General	حاکم کل
dominant	حاکم
governors	حاکم
gerent	حاکم
arbitress	حاکم
gynecocrat	حاکم زن
governess	حاکم زن
judge	حاکم
referees	حاکم
judged	حاکم
judges	حاکم
judging	حاکم
imperative	حاکم
imperatives	حاکم
refereed	حاکم
regnant	حاکم
referee	حاکم
burgomaster	حاکم
governesses	حاکم زن
refereeing	حاکم
governor's seat	حاکم نشین
autocrats	حاکم مطلق
autocrat	حاکم مطلق
despot	حاکم مطلق
castellan	حاکم قصر
autarchy	حاکم مطلق
dynast	حاکم سردودمان
autarky	حاکم مطلق
military governor	حاکم نظامی
local government	حاکم محلی
chief tomn	حاکم نشین
ethnarch	حاکم استاندار
sovereigns	حاکم مسلط
plutocracy	دولتمندان حاکم
sovereign	حاکم مسلط
plutocracies	دولتمندان حاکم
governing law	قانون حاکم
paramount	حاکم عالیمقام
magistrate	حاکم صلحیه
despots	حاکم مطلق
magistrates	حاکم صلحیه
declassification	از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification	طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
nationality law	قانون حاکم برتابعیت
county town	حاکم نشین استان
county towns	حاکم نشین استان
legate	نماینده پاپ حاکم
governor	حاکم رئیس زندان
legates	نماینده پاپ حاکم
governors	حاکم رئیس زندان
burgess	حاکم یاقاضی شهر
chief residence	مقرعمده حاکم نشین
chatelain	بانوی حاکم قلعه
black designation	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
govern	حاکم بودن فرمانداری کردن
quisling	حاکم دست نشانده اجنبی
tyrant	حاکم و سلطان مستبد یاستمگر
governs	حاکم بودن فرمانداری کردن
governed	حاکم بودن فرمانداری کردن
tyrants	حاکم و سلطان مستبد یاستمگر
quislings	حاکم دست نشانده اجنبی
reeve	حاکم عرف مامور اجرا
stratify	طبقه طبقه کردن
tyrant	حاکم ستمگر یا مستبد سلطان فالم
tyrants	حاکم ستمگر یا مستبد سلطان فالم
sea power	نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
lictor	پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
governess	زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
spoils system	سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
governesses	زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
blue law	قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws	قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications	طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification	طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept	علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
pigeonhole	طبقه
ranks	طبقه
stage	طبقه
two storeyed	دو طبقه
phase	طبقه
stages	طبقه
phased	طبقه
phases	طبقه
category	طبقه
ranked	طبقه
rank	طبقه
floor	طبقه
story	طبقه
storeys	طبقه
stories	طبقه
lain	طبقه
ilk	طبقه
strips	طبقه
genre	طبقه
straticulate	طبقه طبقه
story=storey	طبقه
storey=story	طبقه
floored	طبقه
floors	طبقه
grades	طبقه
grade	طبقه
single stage	یک طبقه
storey	طبقه
stepless	بی طبقه
genres	طبقه
of all sorts	از هر طبقه
grain	طبقه
bed	طبقه
classing	طبقه
bed	طبقه ته
courses	طبقه
beds	طبقه ته
beds	طبقه
coursed	طبقه
course	طبقه
caste	طبقه
layers	طبقه
layer	طبقه
laminate	طبقه طبقه
folium	طبقه
castes	طبقه
stratum	طبقه
generals	طبقه
general	طبقه
first class	طبقه یک
classes	طبقه
ranged	طبقه
range	طبقه
class	طبقه
classed	طبقه
ranges	طبقه
initial stage	طبقه نخستین
input stage	طبقه ورودی
intellectual class	طبقه روشنگر
input stage	طبقه اولیه
stratiform	طبقه وار
substratum	پی طبقه زیر
superstratum	طبقه فوقانی
systemization	طبقه بندی
superordinate class	طبقه فراگیر
ionosphere	طبقه یونسفر
bourgeoisie	طبقه سوداگر
substratum	طبقه زیر
the second storey	طبقه دوم
the upper storey	طبقه فوقانی مخ
assortments	طبقه بندی
category	طبقه نگهداری
assortment	طبقه بندی
grading	طبقه بندی
non producing class	طبقه نامولد
class i supplies	اماد طبقه 1
class v supplies	اماد طبقه 5
roturier	از طبقه عوام
multi stage	چند طبقه
modulator stage	طبقه مدولاسیون
classless society	جامعه بی طبقه
main stage	طبقه اصلی
converter stage	طبقه مبدل
basement storey	طبقه زیرزمین
declass	جداکردن از طبقه
aves	طبقه مرغان
low power stage	طبقه کم قدرت
e layer	طبقه هویساید
bourgeois class	طبقه سوداگر
class of suplies	طبقه کالاها
class limits	حدود طبقه
class i property	اموال طبقه 1
class i property	کالای طبقه 1
peasntry	طبقه روستایان
class ii property	کالای طبقه 2
class ii property	اموال طبقه 2
power output stage	طبقه خروجی
class ii supplies	اماد طبقه 2
class interval	دامنه طبقه
class interval	حدود طبقه
bourgeois class	طبقه بورژوا
class interval	فاصله طبقه
class iv supplies	اماد طبقه 4
second flour	طبقه دوم
heaviside layer	طبقه هویساید
stratiform	طبقه مانند
peerages	طبقه لردها