English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
terrane طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
Other Matches
layer of rock طبقه سنگی
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
bed تشکیل طبقه دادن
beds تشکیل طبقه دادن
toneme لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
acrolith مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
jacks ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
jack ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
variable شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variables شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
local متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
locals متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
montage عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
montages عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
stela ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
mezzanine نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanines نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
machine address نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
partitions فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partition فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
hybrid چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
noblemen شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
nobleman شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
lithoprint با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
bolshevism مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
monolithic تک سنگی
stony سنگی
barrier reef سد اب سنگی
equiponderance هم سنگی
rock fill dam سد سنگی
clapper bridge پل سنگی
lithoid سنگی
petrean سنگی
petrolsal سنگی
petrous سنگی
lithic سنگی
stoney سنگی
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
stratify طبقه طبقه کردن
reliance on a document استناد به مدرک خاصی
particularity بستگی بعقاید خاصی
particularism دلبستگی بمرام خاصی
laymen خارج از حرفه یا فن خاصی
layman خارج از حرفه یا فن خاصی
referring to a document استناد به مدرک خاصی
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
paleolithic دیرینه سنگی
mesolithic میانه سنگی
eolith اسکله سنگی
polyantography چاپ سنگی
stone work کار سنگی
stone lining پوشش سنگی
Lantern-cross صلیب سنگی
stone lining روکش سنگی
lithography چاپ سنگی
paleolithic پارینه سنگی
gabion تور سنگی
cordons ازاره سنگی
cordon ازاره سنگی
layer of rock لایه سنگی
rock wash پوشش سنگی
lithographs چاپ سنگی
lithograph چاپ سنگی
autography چاپ سنگی
rock salt نمک سنگی
stonework ساختمان سنگی
Stone Age پارینه سنگی
lithographic print چاپ سنگی
concretion سنگی شدن
bracket کژ پشت سنگی
stockists فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stylize به روش یا سبک خاصی دراوردن
attitudinize حالت خاصی بخود گرفتن
interspecific واقع در بین دستههای خاصی
special administration اداره قسمت خاصی از ترکه
meaner معنی ومفهوم خاصی داشتن
meanest معنی ومفهوم خاصی داشتن
dialect نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
laic شخص که علم خاصی را نداند
dialects نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
dead [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
interspecies واقع در بین دستههای خاصی
intonate بااهنگ خاصی ادا کردن
intonate با لحن خاصی تلفظ کردن
mean معنی ومفهوم خاصی داشتن
pertrosal bone استخوان سنگی یاحجری
checkstone گیره سنگی کوهنوردی
breccia جوش خرده سنگی
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
columnar basalt ستونهای سیاه سنگی
hard pan قشر سنگی شده
stoning سنگ میوه سنگی
stone سنگ میوه سنگی
en delit میل ستون سنگی
calcify اهکی یا سنگی کردن
basaltic stratum لایه سیاه سنگی
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
snowdrifts تره تیزک سنگی
stones سنگ میوه سنگی
snowdrift تره تیزک سنگی
aggregates کلوخه مصالح سنگی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
lithography روش چاپ سنگی
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
boulder well چاه قلوه سنگی
stone ballast مصالح شکسته سنگی
specifying جنبه خاصی قائل شدن برای
specify جنبه خاصی قائل شدن برای
specifies جنبه خاصی قائل شدن برای
blind آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
facies منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
blinded آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
selective آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selectively آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blocked اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocks اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
aguilla [ستون هرمی شکل سنگی]
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
greybeard کوزه سنگی برای باده
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
obelisks ستون هرمی شکل سنگی
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
dripstone سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
Celtic cross [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
stonewall formation اسکلت پیادهای دیوار سنگی
obelisk ستون هرمی شکل سنگی
dry mansory [دیوار سنگی خشکه چین]
stone work ساختمان سنگی بنایی با سنگ
dedicated کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
doctrinaire کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
attachment وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
sig علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
dd name برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
hermes هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
herm هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
neolith الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
lithoidal دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
code سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
dedicated برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
doped قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
stylolite ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
plant mix مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
his leg rested on a stone پایش روی سنگی قرار گرفته بود
case law رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
demarche عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
integral وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
engine بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
sisyphus سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
acrolithus [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolith [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
chromolithograph عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
pacts نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pact نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com