English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
nobility طبقه نجبا و اعیان
Other Matches
noblemen شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
nobleman شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
nobility طبقه نجبا
noblesse نجبا
baronage مجموع بارونها و نجبا
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
superstructures اعیان
superstructure اعیان
grandee اعیان
standing property اعیان
standing اعیان
patrician اعیان زاده
nawab اعیان هندی
patricians اعیان زاده
things hired اعیان مستاجره
House of Lords مجلس اعیان
lower classes طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
peer عضو مجلس اعیان
peering عضو مجلس اعیان
the upper house مجلس اعیان یا لردها
peered عضو مجلس اعیان
peering همشان عضو مجلس اعیان
peered همشان عضو مجلس اعیان
peer همشان عضو مجلس اعیان
duke لقب موروثی اعیان انگلیس
dukes لقب موروثی اعیان انگلیس
assembly of notables مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
occupation حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
peers of the realm بزرگانی که می توانند همگی در مجلس اعیان به نشینند
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
witan اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
peers of scotland بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
lord chancellor بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
stratify طبقه طبقه کردن
dower درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
stepless بی طبقه
category طبقه
ranges طبقه
single stage یک طبقه
phased طبقه
pigeonhole طبقه
storeys طبقه
two storeyed دو طبقه
storey=story طبقه
storey طبقه
range طبقه
floors طبقه
straticulate طبقه طبقه
floored طبقه
story=storey طبقه
ranged طبقه
of all sorts از هر طبقه
rank طبقه
stages طبقه
story طبقه
floor طبقه
grade طبقه
stage طبقه
grades طبقه
ranks طبقه
phase طبقه
stories طبقه
ilk طبقه
strips طبقه
genre طبقه
laminate طبقه طبقه
genres طبقه
folium طبقه
first class طبقه یک
phases طبقه
lain طبقه
ranked طبقه
layer طبقه
courses طبقه
bed طبقه ته
bed طبقه
classing طبقه
beds طبقه ته
beds طبقه
coursed طبقه
course طبقه
layers طبقه
caste طبقه
castes طبقه
general طبقه
grain طبقه
generals طبقه
stratum طبقه
classed طبقه
class طبقه
classes طبقه
class iv supplies اماد طبقه 4
class ii property اموال طبقه 2
class interval فاصله طبقه
class interval حدود طبقه
class ii supplies اماد طبقه 2
class interval دامنه طبقه
class limits حدود طبقه
converter stage طبقه مبدل
class of suplies طبقه کالاها
declass جداکردن از طبقه
classless society جامعه بی طبقه
class v supplies اماد طبقه 5
class ii property کالای طبقه 2
abovestairs طبقه بالا
division طبقه بندی
peerages طبقه لردها
divisions طبقه بندی
aves طبقه مرغان
lower class طبقه پایین
class i supplies اماد طبقه 1
class i property اموال طبقه 1
class i property کالای طبقه 1
bourgeois class طبقه بورژوا
bourgeois class طبقه سوداگر
basement storey طبقه زیرزمین
peerage طبقه لردها
every Tom, Dick and Harry <idiom> طبقه متوسط
subclass زیر طبقه
classification طبقه بندی
subclass طبقه فرعی
lower class طبقه محروم
subclass طبقه محروم
stratiform طبقه وار
stratiform طبقه مانند
stratification طبقه بندی
underclass طبقه محروم
spectral class طبقه بینابی
lower class طبقه عوام
social class طبقه اجتماعی
semibasement طبقه زیر
second flour طبقه دوم
subordinate class طبقه وابسته
substratum طبقه زیر
substratum پی طبقه زیر
A classless society. جامعه بی طبقه
workpeople طبقه کارگر
upstrairs طبقه بالائی
typification طبقه بندی
twin deck پل دو طبقه ناو
turbine stage طبقه توربین
toiling class طبقه رنجبر
the upper storey طبقه فوقانی مخ
the second storey طبقه دوم
systemization طبقه بندی
superstratum طبقه فوقانی
superordinate class طبقه فراگیر
ruling class طبقه حاکم
roturier از طبقه عوام
initial stage طبقه نخستین
folium طبقه نازک
feudal class طبقه فئودال
feudal class طبقه زمیندار
feminity طبقه زنان
exploiting class طبقه بهره کش
exploited class طبقه بهره ده
enlisted personnel طبقه افراد
heaviside layer طبقه هویساید
e layer طبقه هویساید
input stage طبقه ورودی
input stage طبقه اولیه
intellectual class طبقه روشنگر
power output stage طبقه خروجی
subclass طبقه عوام
peasntry طبقه روستایان
non producing class طبقه نامولد
multi stage چند طبقه
modulator stage طبقه مدولاسیون
main stage طبقه اصلی
low power stage طبقه کم قدرت
low grade کم طبقه بندی
lower floor طبقه تحتانی
underclass طبقه عوام
double church کلیسا دو طبقه
leisure class طبقه مرفه
layer of rock طبقه سنگی
laboring class طبقه کارگر
kennelly heaviside layer طبقه هویساید
ionosphere طبقه یونسفر
bourgeoisie طبقه سوداگر
working classes طبقه کارگر
sort طور طبقه
plebeians طبقه سوم
sorted طور طبقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com