Dictiornary-Farsi | طبیب ویژه گرسفلیس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
syphilologist	طبیب ویژه گرسفلیس


Other Matches

to go to this doctor and that	پیش این طبیب وان طبیب رفتن
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
peahens	طبیب طب
physicians	طبیب
physician	طبیب
esculapian	طبیب
peahen	طبیب طب
aesculapian	طبیب
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
crocuses	طبیب شارلاتان
witch doctors	جادو گر و طبیب
medic	دارویی طبیب
coroner	طبیب قانونی
certificate of a doctor	تصدیق طبیب
medical examiner	طبیب قانونی
coroners	طبیب قانونی
medico	پزشک طبیب
witch doctor	جادو گر و طبیب
crocus	طبیب شارلاتان
general practitioner	طبیب امراض عمومی
leech	زالو انداختن طبیب
syphilologist	طبیب متخصص کوفت
leeches	زالو انداختن طبیب
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
An apple a day keeps the doctor away. <proverb>	غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
luke	نام طبیب پولس رسول که انجیل لوقا بدومنسوب است
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
specific	ویژه
specialist	ویژه گر
specific humidity	نم ویژه
adhoc	ویژه
paticular	ویژه
specialists	ویژه گر
net	ویژه
nets	ویژه
nett	ویژه
privilege	حق ویژه
special	ویژه
specifics	ویژه
peculiar	ویژه
special character	ویژه
expressed	ویژه
particulars	ویژه
prerogatives	حق ویژه
extra special	ویژه
particular	ویژه
prerogative	حق ویژه
expressing	ویژه
expresses	ویژه
priviege	حق ویژه
experts	ویژه گر
specially	ویژه
extra <adj.>	ویژه
expert	ویژه گر
express	ویژه
special <adj.>	ویژه
idiocrasy	ویژه
standing order	اوامر ویژه
prerogative	دارای حق ویژه
particular lien	حق حبس ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
eigenvalue	ویژه مقدار
prerogatives	دارای حق ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
version	شرح ویژه
nutritionist	ویژه گر تغذیه
versions	شرح ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
juvenile	ویژه نو جوانان
speciality	ویژه گری
specialities	ویژه گری
specific lattice	شبکه ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
standing orders	اوامر ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
nutritionists	ویژه گر تغذیه
booth	جای ویژه
gastronomist	ویژه گرخوراک
proper value	ویژه مقدار
characteristic root	ویژه مقدار
characteristic number	ویژه مقدار
characteristic function	ویژه تابع
habiliments	جامه ویژه
cariologist	ویژه گر قلب
life guard	هنگ ویژه
speleologist	ویژه گر غارشناسی
byelaw	قانون ویژه
specific yield	ابدهی ویژه
lacrimal	ویژه اشک
lachrymal	ویژه اشک
conizance	نشان ویژه
favourite or vor	ویژه مخصوص
extra equipment	متعلقات ویژه
equity capital	ارزش ویژه
indicium	نشانه ویژه
endemical	ویژه یک قوم
electrical resistivity	مقاومت ویژه
eigenfunction	ویژه تابع
ecotype	بوم ویژه
kink	ویژه گی فرریز
labeled cargo	کالای ویژه
body guard	هنگ ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
monkish	ویژه راهبان
monocular	ویژه یک چشم
specific volume	حجم ویژه
rarely	بااستادی ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
net profit	سود ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
regiospecific	جهت ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
special effects	جلوههای ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
bylaw	قانون ویژه
idioms	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idiom	زبان ویژه
booths	جای ویژه
lineaments	نشان ویژه
specialising	ویژه گری
neurologist	ویژه گر اعصاب
specific drawdown	افت ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
monographs	ویژه نگاشت
monograph	ویژه نگاشت
garb	پوشاک ویژه
dead weights	ویژه وزن
dead weight	ویژه وزن
experts	ویژه کار
specialist	ویژه کار
specialists	ویژه کار
specialises	ویژه گری
lingoes	زبان ویژه
lingo	زبان ویژه
specific heat	گرمای ویژه
self weight	ویژه وزن
species specific	نوع- ویژه
characteristic	نشان ویژه
specialty	ویژه گری
singular matrix	ماتریش ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
expert	ویژه کار
special case	مورد ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special duty	کار ویژه
traits	نشان ویژه
trait	نشان ویژه
capital	ارزش ویژه
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special symbol	نماد ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
characteristics	نشان ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
special session	نشست ویژه
special character	دخشه ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific cost	هزینه ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
proper volume	ویژه حجم
specialization	ویژه گری
quantum state	ویژه حالت
specific humidity	رطوبت ویژه
specialization	ویژه کاری
relative density	گرانی ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
proper function	ویژه تابع
lineament	نشان ویژه
praetorian guard	گارد ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
stall	لژ جایگاه ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
prerogatived	دارای حق ویژه
juveniles	ویژه نو جوانان
specializes	ویژه گری
characteristically	نشان ویژه
specific heat	دمای ویژه
specialize	ویژه گری
specializing	ویژه گری
stereopecific polymerization	بسپارش فضا ویژه
specific rotatory power	توان چرخشی ویژه
special operations	عملیات مخصوص یا ویژه
specific magnetic reluctance	مقاومت مغناطیسی ویژه
specific inductive capacity	فرفیت القایی ویژه
school slang	اصطلاح ویژه اموزشگاه