Dictiornary-Farsi | طراحی و ساخت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 211 (11 milliseconds)

English	Persian
design and construction	طراحی و ساخت


Search result with all words

reverse	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
c	استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
cim	استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
cmos	طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
metal oxide semiconductor	طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
microelectronics	طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی با مدارهای مجتمع و قط عات
Windows CE	نرم افزار سیستم عامل ساخت ماکروسافت که برای اجرا روی PPA یا کامپیوترهای pulmtop طراحی شده است که از ورودی قلم یا صفحه کلید استفاده میکند
Other Matches

frostwork	نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
nubus	NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
cad	طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computer aided design	طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cads	طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
nsfnet	یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
computer aided design and drafting	طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
Internet	ل طراحی
architectonics	طراحی
IAB	ل طراحی
designs	طراحی
graphic fitting	خط کش طراحی
roughing	طراحی
drafting machine	خط کش طراحی
designing	طراحی
ichnography	طراحی
draughtsmanship	طراحی
planning	طراحی
design	طراحی
designing	حیله گر طراحی
designs	طراحی کردن
designs	طراحی محصولات
sketch	طراحی کلیات
environmental design	طراحی محیطی
design	طراحی کردن
design cycle	چرخه طراحی
sketched	طراحی کلیات
sketches	طراحی کلیات
design	طراحی محصولات
modular design	طراحی پیمانهای
computer design	طراحی کامپیوتری
drawing office	دفتر طراحی
system design	طراحی سیستم
design objective	هدف طراحی
logic design	طراحی منطقی
logical design	طراحی نطقی
design costs	هزینههای طراحی
forms design	طراحی فرم ها
design automation	خودکاری در طراحی
logical design	طراحی منطقی
design language	زبان طراحی
design aids	وسائل طراحی
graphic arts	هنر خط نویسی و طراحی
planography	نقشه نگاری طراحی
redesign	طراحی مجدد کردن
graphic arts	هنر طراحی ودکوراسیون
silk	نخ ابریشم مخصوص طراحی
foreground	بخش نوشتاری یک طراحی
structured design	طراحی ساختار یافته
batik	طراحی روی پارچه
batiks	طراحی روی پارچه
ergonomics	علم طراحی ماشین
crack stopper	خصوصیتی در طراحی یک ساختمان
landscape garden	طراحی فضای سبز
centralized design	طراحی تمرکز یافته
design automation	طراحی به طور خودکار
topology	طراحی ماشینهای شبکه
block design test	ازمون طراحی با مکعبها
arras	نقاشی طراحی قلاب دوزی
engineering drawing	طراحی و نقشه کشی مهندسی
ich nographic	وابسته به طراحی و زمینه سازی
design	مشخصاتی برای طراحی یک محصول
designs	مشخصاتی برای طراحی یک محصول
pattern laying	مین گذاری طراحی شده
Brownian	[طراحی مناظر به سبک برنز]
drawing	هنر طراحی تابلو نقاشی
carboard architecture	[مدل طراحی با سطحی صاف]
kohs'block design test	ازمون طراحی با مکعبهای کوهس
drawings	هنر طراحی تابلو نقاشی
chips	طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
knowledge	طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
ichnographic	وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
haute couturer	موسسه طراحی لباس ومد بانوان
bit parallel	طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
damascene-work	[طراحی حجاری شده بر روی فلز]
chip	طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
primes	خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
primed	خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
prime	خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
Community architecture	[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
Dingbat	نشانه . تصویر و طراحی به جای حروف است
tusche	جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
home management software	برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
modularization	برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
generation	مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
blueprints	کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
blueprint	کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
Glasgow School	[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
networking	شرکت یا شخصی که در تنظیم و طراحی شبکه متخصص است
algorithmic language	یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
adhocism	[طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان]
BSI	سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
programmer	شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers	شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
generations	مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
British Standards Institute	سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
cadd	Drafting and AidedDesign Computer طراحی ونقشه کشی به کمک کامپیوتر
logical	خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
Industrial Park	[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
drawing program	نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
job	ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
architecture	طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
design points	ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
scalar	پردازنده طراحی شده برای پردازش سریع روی مقادیراسکالر
jobs	ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
PowerBook	گونه Laptop کامپیوتر Macintosh طراحی شده توسط Applecarp
onion skin architecture	طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
femme-fleur	[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
habitus	ساخت
fecit	ساخت
invenit	ساخت
form	ساخت
make-up	ساخت
formed	ساخت
forms	ساخت
compositions	ساخت
manufactory	ساخت
composition	ساخت
conformation	ساخت
make up	ساخت
making	ساخت
texture	ساخت
manufacturing	ساخت
manufactured	ساخت
structuring	ساخت
structures	ساخت
manufactures	ساخت
unstructured	بی ساخت
textures	ساخت
workmanship	ساخت
substandard	بد ساخت
design	ساخت
designs	ساخت
performance	ساخت
performances	ساخت
manufacture	ساخت
structure	ساخت
fabrication	ساخت
generation	ساخت
formation	ساخت
constructions	ساخت
built	ساخت
synthesis	ساخت
syntheses	ساخت
generations	ساخت
construction	ساخت
middleware	نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
beef up	افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
strudl	زبان برنامه نویسی که برای طراحی وتجزیه و تحلیل ساختارهابکار می رود
biomorph	[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
robotics	زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
workmanship	کار ساخت
capital structure	ساخت سرمایه
manufacture process	فراگرد ساخت
agro industry	کشت و ساخت
forbade	نا مقدور ساخت
american make	ساخت امریکایی
market structure	ساخت بازار
structured	دارای ساخت
block structure	ساخت کندهای
manufacturing cost	هزینه ساخت
block structured	با ساخت کندهای
mental structure	ساخت ذهنی
manufacturing process	فرایند ساخت
manufacturing process	پویش ساخت
structured	ساخت یافته
class structure	ساخت طبقاتی
field strcture	ساخت میدانی
dynamic structure	ساخت پویا
infra structure	زیر ساخت
factory order	سفارش ساخت
family structure	ساخت خانواده
confections	ترکیب ساخت
confection	ترکیب ساخت
file structure	ساخت پرونده
formatio reticularis	ساخت شبکهای
reticular formation	ساخت شبکهای
homemade	ساخت میهن
group structure	ساخت گروهی
home made	ساخت بومی
structure	ساختار ساخت
manufacture process	فرایند ساخت
manufacture cost	ارزش ساخت
control structure	ساخت کنترل
covin	ساخت وپاخت
covinous	ساخت وپاختی
structuring	ساختار ساخت
data structure	ساخت داده ها
machine made	ساخت ماشین
deep structure	ژرف ساخت
structures	ساختار ساخت
latent structure	ساخت نهفته
home made	ساخت داخلی
make	ساختمان ساخت
prototyping	ساخت یک نمونه
program structure	ساخت برنامه