Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
Short – term ( long – term ) projects .
طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
Other Matches
dachshund
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
paeon
وتدی که یک هجای دراز وسه هجاهای کوتاه دارد
key projects
طرحهای کلیدی
irrigational schemes
طرحهای ابیاری
regional projects
طرحهای منطقهای
mational projects
طرحهای ملی
agricultural projects
طرحهای کشاورزی
quasi experimental designs
طرحهای شبه ازمایشی
bender gestalt test
ازمون طرحهای بندر
cat's cradle
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
family
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
project loans
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
families
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
bender visual motor gestalt test
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
utopianism
تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
utopism
خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
target offset methode
روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
tactics
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
soricine
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
longheaded
دراز سر
long-
دراز
long
دراز
longer
دراز
oblong
دراز
oblongated
دراز
longest
دراز
macro
دراز
longish
دراز
dolichomorphic
دراز تن
longed
دراز
longs
دراز
long headed
سر دراز
oblongs
دراز
to be prolonged
دراز
toom
دراز
to eke out
دراز
linear
دراز
to piece out
دراز
verbose
دراز
lengthy
دراز
lengthwise
دراز
prolix
دراز
narrowest
دراز وباریک
extend
دراز کردن
long run
دراز مدت
long bone
استخوانهای دراز
couchant
دراز کشیده
verbalization
دراز گویی
longevity
دراز عمری
narrower
دراز وباریک
narrowed
دراز وباریک
narrow
دراز وباریک
to stretch out
دراز کردن
elongation
دراز شدگی
gangling
طولانی و دراز
streek
دراز کردن
pintail
اردک دم دراز
long-drawn-out
دور و دراز
long-time
دراز مدت
stretched
دراز کردن
oblongs
دراز پهنا
lanky
دراز وباریک
stretches
دراز کردن
long life
عمر دراز
long-life
عمر دراز
oblong
دراز پهنا
codlin
یکجورسیب دراز
drag on
<idiom>
دراز کردن
far fetched
دور و دراز
protract
دراز کردن
weedy
دراز و باریک
long winded
دراز نفس
long-winded
دراز نفس
stretch
دراز کردن
far-fetched
دور و دراز
prolixity
دراز نویسی
prolongate
دراز کردن
codling
یکجورسیب دراز
lengthen
دراز کردن
elongating
دراز کردن
elongates
دراز شدن
elongates
دراز کردن
elongate
دراز شدن
elongate
دراز کردن
lantern jawed
چانه دراز
elongating
دراز شدن
lanternjaws
چانه دراز
long bill
نوک دراز
lengthened
دراز شدن
long billed
نوک دراز
long eared
گوش دراز
long necked
گردن دراز
at full length
دراز کشیده
lengthen
دراز شدن
ileum
روده دراز
inductile
دراز نشو
long term
<adj.>
دراز مدت
long run
[American E]
<adj.>
دراز مدت
lengthens
دراز شدن
lengthens
دراز کردن
lengthening
دراز شدن
lengthening
دراز کردن
proboscis
پوزه دراز
string
چسبناک دراز
proboscises
پوزه دراز
lengthened
دراز کردن
long range
دراز مدت
longeval
دراز عمر
longer-term
دراز مدت
snipe
نوک دراز
longhead
کله دراز
morella cherry
گیلاس دم دراز
in the long run
در دراز مدت
sniped
نوک دراز
snipes
نوک دراز
tender fleshed cherry
گیلاس دم دراز
sniping
نوک دراز
oblonated
دراز :درازنا
wader
مرغ دراز پا
long-term
دراز مدت
long wind
دراز نفسی
long term
دراز مدت
long shunt
شنت دراز
blue moon
زمان دراز
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
ileal
وابسته به روده دراز
ileitis
اماس روده دراز
long lived
دراز عمر معمر
porrect
دراز کردن جلوگذاردن
tusk
دندان دراز وتیز
tusks
دندان دراز وتیز
johnboat
قایق دراز و باریک
verbose
دراز نویس درازگو
orangoutang
بوزینه دست دراز
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
toboggans
سورتمه دراز و باریک
orangutan
بوزینه دست دراز
paidle
یکجوربیل دسته دراز
ileac
وابسته به روده دراز
toboggan
سورتمه دراز و باریک
hatchet face
صورت دراز وباریک
long lived
دارای عمر دراز
longevous
دارای عمر دراز
prolate
دوک وار دراز
rangy
ولگرد پا دراز و لاغر
long term memory
حافطه دراز مدت
secular trend
روند دراز مدت
ringtail
تلیله نوک دراز
scolopax
جنس نوک دراز
scoldpaceous
مانند نوک دراز
long horned grasshopper
ملخ شاخک دراز
grallatorial
وابسته به دراز پایان
godwit
نوک دراز ابی
proboscis monley
بوزینه دراز بینی
mygale
موش پوزه دراز
long-lived
دارای عمر دراز
long-lived
دراز عمر معمر
full bottomed
دارای دنباله دراز
longicorn
دارای شاخک دراز
extended pole piece
قطبک دراز شده
longhorn
گاو شاخ دراز
longhorn
گوسفند شاخ دراز
lanternjaws
ارواره دراز و لاغر
long necked flask
بالن گردن دراز
spindles
دراز و باریک شدن
verbosity
دراز نویسی پرگویی
tractile
لوله شو دراز شدنی
abusive
ناسزاوار زبان دراز
longer-term
دوره دراز مدت
long-term
دوره دراز مدت
repose
دراز کشیدن غنودن
daddy-long-legs
بابا لنگ دراز
mongooses
میمون پوزه دراز
mongoose
میمون پوزه دراز
spindle
دراز و باریک شدن
kick around
<idiom>
دراطراف دراز کشیدن
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
chaises longues
نوعی نیمکت دراز
interminably
بطور بسیار دراز
chatterbox
ادم روده دراز
chatterboxes
ادم روده دراز
windbag
نطاق روده دراز
windbags
نطاق روده دراز
orang-outans
یکجوربوزینه دراز دست
orang-outangs
یکجوربوزینه دراز دست
weeded
دراز و لاغر پوشاک
weed
دراز و لاغر پوشاک
to make old bones
عمر دراز کردن
deferred liability
دیون دراز مدت
to live a long life
عمر دراز کردن
reach
دراز کردن دست
chaise longue
نوعی نیمکت دراز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com