English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
balanced design طرح با تراز یکسان
Other Matches
autosync خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
flat rate نرخ یکسان تعرفه یکسان
camper level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
contours خطوط تراز یا منحنیهای تراز
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
levels تراز کردن تراز
levelled تراز کردن تراز
level تراز کردن تراز
leveled تراز کردن تراز
similar یکسان
equalled یکسان
akin یکسان
uniform یکسان
equaling یکسان
uniforms یکسان
same یکسان
equal یکسان
identical یکسان
invariant یکسان
identic یکسان
of kin یکسان
similiar یکسان
equalling یکسان
equaled یکسان
equals یکسان
assimilatc یکسان کردن
alike شبیه یکسان
identically بطور یکسان
uniforms یک شکل یکسان
assimilating یکسان کردن
uniform movement جنبش یکسان
assimilates یکسان کردن
assimilated یکسان کردن
assimilate یکسان کردن
equably بطور یکسان
standards یکسان معیار
standard یکسان معیار
uniform یک شکل یکسان
solids یکسان فضائی
uniformly بطور یکسان
spreading پخش یکسان
solid یکسان فضائی
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
equates یکسان فرض کردن
equal appearing intervals فاصلههای یکسان نما
coconscious ادراک چیزهای یکسان
equated یکسان فرض کردن
to make even with the ground با خاک یکسان کردن
to kiss the dust باخاک یکسان شدن
equally appearing difference تفاوتهای یکسان نما
equate یکسان فرض کردن
The city was razed to the ground. شهر با خاک یکسان شد
coconsciousness ادراک چیزهای یکسان
rase باخاک یکسان کردن
isoelectronic دارای الکترونهای یکسان
nuclear parity قدرت اتمی یکسان
it ius all one to me برای من یکسان است
without distinction بدون فرق یکسان
to lump them all together <idiom> با همه یکسان رفتار کردن
to prostrate a city شهری را با خاک یکسان کردن
to raze a city to the ground شهری را با خاک یکسان کردن
method of equal appearing intervals روش فاصلههای یکسان نما
irregular polygon شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
plugs امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plug امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
shannon انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
balance برای همه خطاها یکسان است
balances برای همه خطاها یکسان است
an e. battle جنگی که برای دو طرف یکسان است
It is exact to hair. مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
external ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
logical تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
externals ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
frequencies فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
Hamming code تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
frequency فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
isocracy حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
democratic network شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
To treat them all alike. (indiscriminately). همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
differential laser gyro دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
peered هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peering هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
asynchronous ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
duplication check بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
homonym کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
isodynamic line خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
bottom level تراز کف
levelled هم تراز
levelled تراز
level with each other در یک تراز
leveled هم تراز
leveled تراز
f. with the woll تراز
balancing تراز
balance تراز
levels هم تراز
levels تراز
graphical site table خط کش تراز
surface plate تراز
degenerates هم تراز
degenerating هم تراز
quadrant تراز
spirit levels تراز
flush تراز
flushes تراز
sites تراز
flushing تراز
site تراز
sited تراز
degenerated هم تراز
level تراز
yokefellow هم تراز
balances تراز
spirit level تراز
water level تراز اب
degenerate هم تراز
levelling straightedge خط کش تراز
level هم تراز
isoclinal line خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
identities دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identity دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
universal time زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
water level recorder تراز نگار اب
excitation state تراز تحریک
exceptional water level تراز استثنایی اب
energy level تراز انرژی
compensation level تراز موازنه
contour line منحنی تراز
contour lines منحنی تراز
contourline منحنی تراز
cross level تراز کردن
cross level buble حباب تراز
white level تراز سفید
degenerate orbitals اوربیتالهای هم تراز
elevation quadrant تراز تیر
elevation quadrant تراز ربعی
energy level تراز انژی
fermi characteristic energy level تراز فرمی
fermi level تراز فرمی
power level تراز توان
left justify هم تراز کردن از چپ
position angle زاویه تراز
platen میز تراز
permanent water level تراز پیوسته اب
on a par دریک تراز
normal water level تراز بهنجار اب
level buble حباب تراز
level surface سطح تراز
normal energy level تراز متعارفی
maximum water level بیشینه تراز
level to تراز کردن
quadrantal مربوط به تراز
resonance state تراز تشدیدی
water level observation بررسی تراز اب
ground state تراز اصلی
gunner's quadrant تراز ربعی
visible balance تراز اشکار
visible balance تراز مرئی
trophic level تراز خوراکی
trial balance تراز ازمایشی
induction balance تراز القا
builder level تراز بنایی
storage level تراز خزانه
site scale طبله تراز
rotational level تراز چرخشی
left justified هم تراز شده از چپ
levelling staff شاخص تراز
level تراز بنایی
slighted تراز لاغر
behind عقب تراز
behinds عقب تراز
slight تراز کردن
abnormal water level تراز استثنائی آب
slight تراز لاغر
equals هم تراز کردن
equalling هم تراز کردن
equalled هم تراز کردن
equaling هم تراز کردن
acceptor level تراز گیرنده
aligner هم تراز کننده
aligning edge لبه هم تراز
equaled هم تراز کردن
allowable level تراز مجاز
angle of site زاویه تراز
slighted تراز کردن
balance sheets تراز نامه
balance sheet تراز نامه
leveled تراز بنایی
leveling تراز کردن
levelled تراز بنایی
slights تراز کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com