Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
sylvopastoral
طرح ریزی جنگل و مرتع
Other Matches
agrosylvopastoral system
سیستم کشت و جنگل و مرتع سازگان کشت و چرا و جنگل
deforests
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
purlieu
زمینی که وقتی جزو جنگل بوده و هنوزمشمول قانون جنگل ها میباشد
reforests
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
pampas
مرتع
commonage
حق مرتع
pastures
مرتع
pasture
مرتع
lea
علفزار مرتع
tore
مرتع چنبر
parked
شکارگاه محصور مرتع
parks
شکارگاه محصور مرتع
park
شکارگاه محصور مرتع
pasturage
مرتع گیاه وعلق قصیل
pasture
مرتع گیاه وعلق قصیل
ranch
در مرتع پرورش احشام کردن
pastures
مرتع گیاه وعلق قصیل
ranches
در مرتع پرورش احشام کردن
ranches
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
ranch
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
moulting
پر ریزی موی ریزی
planning comission
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
planning factor
معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning directive
دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
simplex method
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
woodlands
جنگل
silviculture
جنگل
woodland
جنگل
forests
جنگل
greenwood
جنگل
sylviculture
جنگل
forest
جنگل
jungles
جنگل
jungle
جنگل
timberland
جنگل
weald
جنگل
surcharge of common
یا جنگل
jungly
جنگل دار
woodsy
مربوط به جنگل
jungled
جنگل دار
mangrove forest
جنگل مردابی
afforestation
جنگل سازی
steppe forest
جنگل جلگهای
woodman
جنگل نشین
nemoral
جنگل نشین
mangrove forest
جنگل ماندابی
wood
جنگل چوبی
xyloid
جنگل دار
pinetum
جنگل کاج
woodsy
ساکن جنگل
silenus
الهه جنگل
reforestation
احیای جنگل
silviculture
پرورش جنگل
afforestation
جنگل کاری
woody
جنگل دار
wildwood
جنگل خودرو
afforestation
احداث جنگل
silvicolous
ساکن جنگل
forest laws
قوانین جنگل
silvicolous
جنگل نشین
forestation
احداث جنگل
silvics
جنگل شناسی
forestation
وسعت جنگل
ranger
جنگل بان
wildwood
جنگل طبیعی
clearing of jungle
پاکسازی جنگل
sylviculture
احداث جنگل
sylvan
ساکن جنگل
afforestment
جنگل سازی
deforestation
جنگل زدایی
rainforests
جنگل بارانی
rainforest
جنگل بارانی
foresters
جنگل نشین
forester
جنگل نشین
rangers
جنگل بان
woodless
بی درخت بی جنگل
wood nymph
حوری جنگل
silviculture
احداث جنگل
dryad
عروس جنگل
bushwacking
در جنگل از بیراهه رفتن
forestry
احداث جنگل جنگلداری
glade
سبزه میان جنگل
timberland
جنگل چوب الواری
tropical rainforest
جنگل بارانی گرمسیری
tropical rain forest
جنگل بارانهای استوایی
selva
جنگل بارانی گرمسیری
cloud forest
جنگل بلند مه الود
forests
تبدیل به جنگل کردن
conifer forest
جنگل سوزنی برگ
silviculturist
ویژه گر پرورش جنگل
silvicultural
وابسته بپرورش جنگل
glades
فضای میان جنگل
glade
فضای میان جنگل
woodnote
صدای حیوانات جنگل
vert
گیاه سبز در جنگل
forest
تبدیل به جنگل کردن
glades
سبزه میان جنگل
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
wood craft
جنگل شناسی از لحاظ شکار
glades
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
impark
در پارک یا جنگل محصور کردن
boreal forest
جنگل سوزنی برگ شمالی
glade
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
smokechaser
مامور اتش نشانی جنگل
pinery
جنگل کاج گرمخانه اناناس
sheepwalk
مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
rapes
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
raped
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
chaparral
بلوط کوتاه وهمیشه بهار جنگل
raping
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
rape
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
rain forest
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
wind shake
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
woodlot
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
duff
سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
thicketed
پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
robin hood
رابین هود یاغی جنگل نشین و جوانمرد انگلیسی
planning guidance
راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
disforest
ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disafforest
ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
actaeon
اکتئون نام شکارگری که بدن لخت دیاناالههء شکار و جنگل را دیدوبشکل گوزن درامد
foundation
پی ریزی
molt
پر ریزی
deplumation
پر ریزی
shrouding
شن ریزی
gravelling
شن ریزی
inpouring
تو ریزی
tininess
ریزی
grouting
دوغاب ریزی
outflow
بیرون ریزی
discharges
برون ریزی
outflows
بیرون ریزی
chumming
طعمه ریزی
foundation soil
پی ریزی ساختمان
iron foundry
اهن ریزی
gravelling
سنگ ریزی
green sand molding
قالب ریزی تر
effusion
برون ریزی
effusions
برون ریزی
projection
طرح ریزی
purges
برون ریزی
bellfounding
زنگ ریزی
rip rap
سنگ ریزی
management
برنامه ریزی
cast iron
چدن ریزی
managements
برنامه ریزی
circumfusion
دور ریزی
schematization
طرح ریزی
schematization
برنامه ریزی
concrete work
بتن ریزی
designment
طراح ریزی
egestion
بیرون ریزی
retropulsion
درون ریزی
purged
برون ریزی
purge
برون ریزی
fineness modulus
مدول ریزی
landslip
فرو ریزی
landslips
فرو ریزی
fineness
ریزی دانه ها
acting out
برون ریزی
discharge
برون ریزی
actification
سرکه ریزی
projections
طرح ریزی
sweat
عرق ریزی
evacuation
برون ریزی
projecting
طرح ریزی
bloodbath
خون ریزی
bloodbaths
خون ریزی
budgeting
بودجه ریزی
programming
برنامه ریزی
fillings
خاک ریزی
suffusion
زیر ریزی
minuteness
ریزی ناچیزی
foundation
پی ریزی اساس
sweating
عرق ریزی
perspiration
عرق ریزی
placing concrete
بتن ریزی
earthwork
خاک ریزی
sweats
عرق ریزی
libation
ساغر ریزی
modeller
طرح ریزی
filling
خاک ریزی
casting
چدن ریزی
foundry
چدن ریزی
libations
ساغر ریزی
foundries
چدن ریزی
modelling
طرح ریزی
scheming
طرح ریزی
planning
طرح ریزی
planning
<adj.>
برنامه ریزی
development planning
برنامه ریزی توسعه
optimal planning
برنامه ریزی بهینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com