Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English
Persian
diaper pattern
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
Other Matches
nightingale
بلبل
philomel
بلبل
nightingales
بلبل
chattiness
بلبل زبانی
canary bird
بلبل زرد
redstart
بلبل دم قرمز اروپایی
serin
سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
frequentative
تکراری
interative
تکراری
recapitulative
تکراری
recapitulatory
تکراری
reduplicative
تکراری
repetitive
تکراری
reiterative
تکراری
repetitious
تکراری
redundant
تکراری
iterative process
فرایند تکراری
re-run
برنامهی تکراری
re-ran
برنامهی تکراری
re-running
برنامهی تکراری
iterative solution
راه حل تکراری
theme song
قطعه تکراری
re-runs
برنامهی تکراری
repeating unit
واحد تکراری
recursive equations
معادلات تکراری
iterative methode
روش تکراری
motif
واحد تکراری
duplicate
تکراری تکثیرکردن
duplicated
تکراری تکثیرکردن
duplicates
تکراری تکثیرکردن
duplicating
تکراری تکثیرکردن
motifs
واحد تکراری
to trot out
شر و ور تکراری گفتن
to regurgitate
شر و ور تکراری گفتن
frequentative
فعل تکراری
interative algorithm
الگوریتم تکراری
interative process
فرایند تکراری
to trot out
وراجی تکراری کردن
I keep repeating himself
همش حرفای تکراری
routine work
کار تکراری عادی
iterative
ازسر گیرنده تکراری
repeating decimal number
عدد دهدهی تکراری
to regurgitate
وراجی تکراری کردن
to regurgitate
حرف مفت تکراری زدن
repeated
نقش تکراری و پی در پی
[بندی]
[قالی]
to trot out
حرف مفت تکراری زدن
rehashes
تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed
تکرار مکررات چیز تکراری
rehash
تکرار مکررات چیز تکراری
instance
شی ای یا شی تکراری که ایجاد شده اند
platitudinous
تکراری و پیش پا افتاده کردن
repetitive stress injury
اسیب ناشی از فشار تکراری
instances
شی ای یا شی تکراری که ایجاد شده اند
rebroadcast
برنامه تکراری پخش کردن
recapitulates
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulating
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
to get into a rut
یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن
[کاری]
recapitulated
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulate
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
as dull as a ditch-water
مثل فیلم های تکراری
[خسته کننده و ملال آور]
wave form
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
leitmotive
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotif
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
hold
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
non-directional design
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Miri design
طرح بته میری
[طرح بته جقه]
[این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
saw tooth
دندانه اره ای
[گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
reciprocal border
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com