Dictiornary-Farsi | طرز طریقه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 67 (8 milliseconds)

English	Persian
fashion	طرز طریقه
fashioned	طرز طریقه
fashioning	طرز طریقه
fashions	طرز طریقه
mode	طرز طریقه
modes	طرز طریقه


Search result with all words

acoustic	به طریقه صوتی
manner	طریقه
method	راه طریقه
method	طریقه
methods	راه طریقه
methods	طریقه
system	طریقه
systems	طریقه
wise	کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wiser	کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wisest	کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
absolutism	طریقه مطلقه
routine	طریقه عادی
routinely	طریقه عادی
routines	طریقه عادی
form	طریقه
formed	طریقه
forms	طریقه
genre	طریقه
genres	طریقه
procedure	رویه طریقه فرایند
process	روند طریقه
processes	روند طریقه
way	طریقه
acoustical surveillance	اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
aerodynamic missile	موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
brinell hardness test	طریقه اندازه گیری سختی برینل
caged storage	انبار کردن به طریقه محصور
centralized control	انجام کنترل به طریقه تمرکزی
centrifugal casting process	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
clock method	روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
compression molding process	فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
contact print	چاپ به طریقه تماس
facture	عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
honey combing	روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
horizontal clock system	طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
international practice	طریقه معمول به بین المللی
ism	پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
lins donawitz process	طریقه ال دی
linear speed	روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
magnetic anomaly detection gear	دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
measuring method	طریقه اندازه گیری
mechanical sweep	مین جمع کردن به طریقه خودکار
method of measurment	طریقه اندازه گیری
methode	طریقه
pibal	تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
plenum method	طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
polar plot	روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
power press extrusion	طریقه اشترانق پرس
rod float	تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
sand cone method	طریقه جابجایی ماسه
shortcut	طریقه اقتصادی
solemn form	طریقه رسمی
sonne photography	روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
stereocomparagraph	دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
stereography	طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
stereophotogrammetry	تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
subaqueous ranging	طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
the manner of doing any thing	روش یا طریقه کاری
structure	طریقه
a penny for your thoughts <idiom>	[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
Partial phrase not found.