Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
Other Matches
acoustic
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hull column
پایه بدنه
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
pyramiding
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
constant speed drive
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
superimposes
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimpose
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposing
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
main topmast
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
ascender
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
Gothic Revival
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
gradine
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
gradin
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradine
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
push down list
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
pedestal
روی پایه قرار دادن
pedestals
روی پایه قرار دادن
tressel
ستون راروی پایه قرار دادن
trestle
ستون راروی پایه قرار دادن
trestles
ستون راروی پایه قرار دادن
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
mast foot
پایه چوبی یا فلزی که دکل بر روی آن قرار دارد.
monocoque
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
captions
متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
caption
متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
in a spot
<idiom>
درمشکل قرار داشتن
lies
قرار گرفتن
stand
قرار گرفتن
stymied
قرار گرفتن
lie
قرار گرفتن
stymie
قرار گرفتن
lied
قرار گرفتن
stymies
قرار گرفتن
stymieing
قرار گرفتن
flying head
نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
sites
قرار داشتن مستقر بودن
site
قرار داشتن مستقر بودن
sited
قرار داشتن مستقر بودن
hold down
<idiom>
تحت کنترل قرار داشتن
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
surmounts
بالا قرار گرفتن
surmounting
بالا قرار گرفتن
surmounted
بالا قرار گرفتن
surmount
بالا قرار گرفتن
colocate
کنار هم قرار گرفتن
heel
در پاشنه قرار گرفتن
pews
درنیمکت قرار گرفتن
grades
در پایهای قرار گرفتن
pew
درنیمکت قرار گرفتن
grade
در پایهای قرار گرفتن
chimney-cricket
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
to hang over anything
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
npn transistor
طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
To be in the ring (arena).
تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
dead duck
<idiom>
در شرایط ناامید کننده قرار داشتن
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
attitudes
حالت قرار گرفتن رفتار
bears
درسمت قرار گرفتن در سمت
snug
بطور دنج قرار گرفتن
thermal exposure
در معرض حرارت قرار گرفتن
bearing direction
جهت قرار گرفتن یاطاقان
equitant
رویهم قرار گرفتن برگها
align
دریک ردیف قرار گرفتن
feel the pinch
<idiom>
در تنگنای مالی قرار گرفتن
aligned
دریک ردیف قرار گرفتن
bear
درسمت قرار گرفتن در سمت
overlie
قرار گرفتن خفه کردن
poise of head
وضع قرار گرفتن سر روی تن
to receive attantion
مورد توجه قرار گرفتن
aligning
دریک ردیف قرار گرفتن
aligns
دریک ردیف قرار گرفتن
attitude
حالت قرار گرفتن رفتار
in one's good books (graces)
<idiom>
موردعلاقه شخص قرار گرفتن
alignments
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignments
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
emotionalize
تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
target pattern
شکل قرار گرفتن هدف
maneuvering vent
شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
average
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
trifle
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
overlaps
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlapped
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
trifles
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
in situ
[قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
overlap
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
haul defilade
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
averages
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
luggage compartment
محل قرار گرفتن جامه دان
venation
ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
format
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
formats
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
averaged
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
sight window
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
heddle rod
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
pillow
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
battery groung pattern
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
trails
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeed
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimpose
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposes
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trailing
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeded
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
appose
موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
unwarned exposed
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
pillows
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
trailed
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
superimposing
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
grain orientation
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
chopped
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
disposure
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
trail
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chop
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
texture
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
quivers
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposure
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
quiver
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interfered
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quivering
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivered
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interferes
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
finish crossover
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
lionize
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
textures
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
exposures
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
finish style
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
interfere
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
trapoze
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
key
قطعه ای کاغذ بالای کلیدهای مخصوص برای یادآوری به اپراتور تابع های خاص
commemorates
نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorating
نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorated
نگاه داشتن جشن گرفتن
sit back
<idiom>
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
commemorate
نگاه داشتن جشن گرفتن
resolve
مقرر داشتن تصمیم گرفتن
resolves
مقرر داشتن تصمیم گرفتن
prepossess
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
cardinal points effect
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
preorbital
واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
thicker
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
hang
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
superinduce
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
aligning
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
align
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligns
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
signaled
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signalled
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
element
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
elements
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
skimmed
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
iron law of wage
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
laser
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
lasers
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
time
وقت قرار دادن برای
timed
وقت قرار دادن برای
times
وقت قرار دادن برای
reference
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com