English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
pan americanism طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
Other Matches
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
OAS مخفف سازمان کشورهای امریکایی
advanced countries کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
developing countries کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
favouritism طرفداری
adhesion طرفداری
one sidedness طرفداری
one tideness طرفداری
devotion طرفداری
favoritism طرفداری
siding طرفداری
sidings طرفداری
partiality طرفداری
partisanship طرفداری
bias طرفداری تعصب
prelatism طرفداری ازمتران ها
to stand for طرفداری کردن از
biases طرفداری تعصب
party spirit طرفداری حزبی
take the part of طرفداری کردن
side طرفداری کردن از
advocate طرفداری کردن
germanism طرفداری از المان
growthmanship طرفداری ازرشد
he sided with us طرفداری از ما کرد
sides طرفداری کردن از
accretion اتحاد
unions اتحاد
unity اتحاد
consolidation اتحاد
confederation اتحاد
confederations اتحاد
league اتحاد
alliances اتحاد
alliance اتحاد
injunction اتحاد
injunctions اتحاد
integrity اتحاد
federative اتحاد
leagues اتحاد
conferderation اتحاد
federal اتحاد
identity اتحاد
solidarity اتحاد
togetherness اتحاد
incorporation اتحاد
identities اتحاد
union اتحاد
overseas کشورهای بیگانه
poor countries کشورهای فقیر
free world کشورهای غیرکمونیست
allied کشورهای هم پیمان
developed market economy countries کشورهای مرفه
uncomitted countries کشورهای غیرمتعهد
less developed contries کشورهای کم رشد
industrial nations کشورهای صنعتی
favouring همراهی یا طرفداری کردن با
favours همراهی یا طرفداری کردن با
advocates طرفداری کردن حامی
favours طرفداری مرحمت کردن
favour همراهی یا طرفداری کردن با
favouring طرفداری مرحمت کردن
advocated طرفداری کردن حامی
To take someones side . To side with someone. از کسی طرفداری کردن
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
favored طرفداری مرحمت کردن
favor طرفداری مرحمت کردن
favored همراهی یا طرفداری کردن با
favoring طرفداری مرحمت کردن
favoring همراهی یا طرفداری کردن با
favors طرفداری مرحمت کردن
respect of persons طرفداری و واهمه از کسان
favors همراهی یا طرفداری کردن با
royalism طرفداری از رژیم سلطنتی
advocating طرفداری کردن حامی
to take the p of a person ازکسی طرفداری کردن
proslavery طرفداری از برده فروشی
favour طرفداری مرحمت کردن
unprejudiced بدون تبعیض یا طرفداری
monetary convention اتحاد پولی
mathematical identity اتحاد ریاضی
diphthongs اتحاد دو صوت
diphthong اتحاد دو صوت
military convention اتحاد نظامی
confederacies اتحاد پیوند
unison اتحاد اتفاق
defensive league اتحاد دفاعی
confederacy اتحاد پیوند
monetary convention اتحاد ارزی
union اتحاد اتحادیه
unifiable قابل اتحاد
disunity عدم اتحاد
syneresis اتحاد دو حرف
unions اتحاد سازش
associations معاشرت اتحاد
association معاشرت اتحاد
marriages یگانگی اتحاد
unions اتحاد واتفاق
unitive موجد اتحاد
unions اتحاد اتحادیه
union اتحاد واتفاق
Soviet Union اتحاد شوروی
consolidation ترکیب اتحاد
union اتحاد سازش
marriage یگانگی اتحاد
tie اتحاد وابستگی
ties اتحاد وابستگی
coalitions اتحاد موقتی
coalition اتحاد موقتی
sodality اتحاد یگانگی
international مربوط به کشورهای مختلف
internationals مربوط به کشورهای مختلف
third world countries کشورهای جهان سوم
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
the united states of america ایالات یا کشورهای متحدامریکا
federalization تشکیل کشورهای متحد
The English speaking-countries. کشورهای انگلیسی زبان
development countries کشورهای قابل توسعه
developing countries کشورهای در حال توسعه
Underdeveloped ( backward) countries . کشورهای عقب افتاده
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
retarded countries کشورهای عقب مانده
backward countries کشورهای عقب مانده
allied headquarters قرارگاه کشورهای هم پیمان
phonetioist طرفداری املای مطابق صدا
sectionalism طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
with out any p to بدون هیچ طرفداری ازاو
partook بهره داشتن طرفداری کردن
slur خط اتحاد لکه ننگ
slurred خط اتحاد لکه ننگ
slurs خط اتحاد لکه ننگ
pentarchy اتحاد پنج حکومت
leagues اتحاد متحد کردن
league اتحاد متحد کردن
spirit de corps روح یگانگی و اتحاد
band دستهء موسیقی اتحاد
synoecy اتحاد واتفاق الحاق
synoeky اتحاد واتفاق الحاق
triumvir عضو اتحاد سه گانه
bands دستهء موسیقی اتحاد
misalliance اتحاد وائتلاف نامناسب
unionists هواخواه اتحاد و یگانگی
slurring خط اتحاد لکه ننگ
unionist هواخواه اتحاد و یگانگی
solidarity بهم پیوستگی [اتحاد]
federates تشکیل کشورهای متحد دادن
reactions from abroad واکنش مردم در کشورهای خارجی
federate تشکیل کشورهای متحد دادن
orient کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orients کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
third world economies اقتصاد کشورهای جهان سوم
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
commonwealths کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealth کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealth games جام کشورهای مشترک المنافع
federated تشکیل کشورهای متحد دادن
organization of petroleum exporting cont سازمان کشورهای صادرکننده نفت
federating تشکیل کشورهای متحد دادن
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
overseas income درامد از کشور یا کشورهای خارجی
OPEC سازمان کشورهای صادرکننده نفت
insurrectionism اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
feminism عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
teetotal وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
royalism شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
temperance طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
world federalism طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
post union اتحاد پستی بین المللی
Soviets هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
Soviet هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
pentarchy اتحاد پنج نیرو یاپنج حس
isolationist طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
country file را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
trade follows the flag تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
to lobby against [for] somebody سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
prohibitionism طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
misjoinder اتحاد ناصحیح وتبانی اصحاب دعوی
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocks اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
e r p جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
pax britannica اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
loyalist کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
phonetist متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
blocs جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
bloc جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
the big four درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
satellite ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
first world کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com