Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
temperance
طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
Other Matches
off-licence
فروشگاه نوشابههای الکلی
off-licences
فروشگاه نوشابههای الکلی
dipsomania
میل مفرط به نوشابههای الکلی
prohibitionism
طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
on licence
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
forearance
خودداری
equanimity
خودداری
continence
خودداری
self-control
خودداری
abstinence
خودداری
self-possession
خودداری
composure
خودداری
forbearance
خودداری
abstention
خودداری
abstentions
خودداری
self possession
خودداری
self control
خودداری
self command
خودداری
favouritism
طرفداری
devotion
طرفداری
sidings
طرفداری
partisanship
طرفداری
one sidedness
طرفداری
siding
طرفداری
one tideness
طرفداری
partiality
طرفداری
adhesion
طرفداری
favoritism
طرفداری
hold in
خودداری کردن
keep up
خودداری کردن
dishonored
خودداری از پرداخت
geuk gei
خودداری کردن
dishonoring
خودداری از پرداخت
abstains
خودداری کردن
withold
خودداری کردن از
dishonors
خودداری از پرداخت
dishonour
خودداری از پرداخت
dishonoured
خودداری از پرداخت
dishonouring
خودداری از پرداخت
self control
قوه خودداری
abstaining
خودداری کردن
holdouts
خودداری از بازی
holdout
خودداری از بازی
abstain
خودداری کردن
abstained
خودداری کردن
dishonours
خودداری از پرداخت
restraint
نگهداری خودداری
forborne
خودداری کردن
forbore
خودداری کرد
restraints
نگهداری خودداری
lush
الکلی
lusher
الکلی
lushes
الکلی
lushest
الکلی
alcoholic
الکلی
alcoholics
الکلی
germanism
طرفداری از المان
take the part of
طرفداری کردن
growthmanship
طرفداری ازرشد
biases
طرفداری تعصب
side
طرفداری کردن از
sides
طرفداری کردن از
advocate
طرفداری کردن
bias
طرفداری تعصب
he sided with us
طرفداری از ما کرد
prelatism
طرفداری ازمتران ها
party spirit
طرفداری حزبی
to stand for
طرفداری کردن از
keep a straight face
از خنده خودداری کردن
self repression
مسک نفس خودداری
to abstain from something
خودداری
[ازدادن رای ]
conscientious objection
خودداری از خدمت سربازی
to look back
از پیشرفت خودداری کردن
abstentions
خودداری ازدادن رای
abstention
خودداری ازدادن رای
sit out
خودداری بازیگر از تمدیدقرارداد
spirits
مشروبات الکلی
booze
مشروب الکلی
boozed
مشروب الکلی
dipsomania
جنون الکلی
alcoholic intoxication
مسمومیت الکلی
delirium tremens
جنون الکلی
alcohol burner
چراغ الکلی
an alcoholic liquor
نوشابه الکلی
non-alcoholic
<adj.>
غیر الکلی
alcoholic paranoid
پارانوئید الکلی
alcoholic fermentation
تخمیر الکلی
spirit thermometer
دماسنج الکلی
alcohol thermometer
دماسنج الکلی
spirit lamp
چراغ الکلی
boozes
مشروب الکلی
dt's
هذیان الکلی
liquor
مشروب الکلی
alcohol lamp
چراغ الکلی
boozing
مشروب الکلی
spirit
مشروبات الکلی
spiriting
مشروبات الکلی
jimjams
هذیان الکلی
liquors
مشروب الکلی
to take the p of a person
ازکسی طرفداری کردن
favoring
طرفداری مرحمت کردن
favours
طرفداری مرحمت کردن
favouring
همراهی یا طرفداری کردن با
favours
همراهی یا طرفداری کردن با
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
favors
طرفداری مرحمت کردن
favor
طرفداری مرحمت کردن
proslavery
طرفداری از برده فروشی
respect of persons
طرفداری و واهمه از کسان
unprejudiced
بدون تبعیض یا طرفداری
favors
همراهی یا طرفداری کردن با
royalism
طرفداری از رژیم سلطنتی
favoring
همراهی یا طرفداری کردن با
favour
همراهی یا طرفداری کردن با
favouring
طرفداری مرحمت کردن
To take someones side . To side with someone.
از کسی طرفداری کردن
advocates
طرفداری کردن حامی
favored
طرفداری مرحمت کردن
advocating
طرفداری کردن حامی
advocated
طرفداری کردن حامی
favour
طرفداری مرحمت کردن
favored
همراهی یا طرفداری کردن با
hold out
حاکی بودن از خودداری کردن از
abstained
خودداری داوران ازدادن رای
withheld
مضایقه داشتن خودداری کردن
withhold
مضایقه داشتن خودداری کردن
withholding
مضایقه داشتن خودداری کردن
abstain
خودداری داوران ازدادن رای
contain
شامل بودن خودداری کردن
recedes
عقب کشیدن خودداری کردن از
recede
عقب کشیدن خودداری کردن از
contained
شامل بودن خودداری کردن
contains
شامل بودن خودداری کردن
abstaining
خودداری داوران ازدادن رای
abstains
خودداری داوران ازدادن رای
withholds
مضایقه داشتن خودداری کردن
receding
عقب کشیدن خودداری کردن از
receded
عقب کشیدن خودداری کردن از
stimulant
مشروب الکلی انگیزه
acute alcoholic intoxication
مسمومیت حاد الکلی
alcoholic blackout
یاد زدودگی الکلی
john barleycorn
مشروب الکلی خانگی
soft drink
نوشابه غیر الکلی
alcoholic dementia
زوال عقل الکلی
alcoholic hallucinosis
توهم زدگی الکلی
alcohol
هرنوع مشروبات الکلی
alcoholic psychosis
روان پریشی الکلی
soft drink
نوشیدنی غیر الکلی
soft drinks
نوشیدنی غیر الکلی
delirium tremens
روان اشفتگی الکلی
soda pop
نوشیدنی غیر الکلی
stimulants
مشروب الکلی انگیزه
firewater
نوشابه الکلی قوی
frutex
شراب شربت الکلی
sectionalism
طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
pan americanism
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
partook
بهره داشتن طرفداری کردن
with out any p to
بدون هیچ طرفداری ازاو
phonetioist
طرفداری املای مطابق صدا
boozer's nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
red-nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
bone dry
کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند
drinker’s nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
nonalcoholic drinks
نوشیدنی های غیر الکلی
escapism
خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
royalism
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
teetotal
وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
The senator argued in favour of lowering the tax.
سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
world federalism
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
feminism
عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
insurrectionism
اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
speakeasy
محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
swizzle
انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
eye water
خلط چشم یکجورنوشابه الکلی که انرامیگویند
boozes
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozing
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
booze
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
ginger ales
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
ginger ale
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
boozed
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
ratafee
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
ratafia
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
swats
ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
gold export point
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
to lobby against
[for]
somebody
سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف
[طرفداری از]
کسی
dipsomaniac
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
acrasy
بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت
apTritif
نوشیدنی الکلی که قبل از غذا نوشیده میشود
soda water
مشروب غیر الکلی گاز دار لیموناد
bone dry
جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است
rosolio
یکجور شربت الکلی یانوشابه نیرو بخش
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
conscientious objectors
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
conscientious objector
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
p in favour of a person
تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com