Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
nationalist
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalists
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
Other Matches
autonomist
طرفدار استقلال داخلی
advocates
طرفدار
advocate
طرفدار
adherent
طرفدار
cohort
طرفدار
cohorts
طرفدار
advocator
طرفدار
partisan
طرفدار
partial
طرفدار
partisans
طرفدار
partizan
طرفدار
votary
طرفدار
partizan etc
طرفدار
advocated
طرفدار
advocating
طرفدار
one-sided
طرفدار
pro
طرفدار
pro-
طرفدار
insurrectionist
طرفدار
exponents
طرفدار
exponent
طرفدار
factioneer
طرفدار
party
طرفدار
adherents
طرفدار
nudist
طرفدار برهنگی
he is on our side
طرفدار مااست
democrate
طرفدار دمکراسی
activist
طرفدار عمل
activists
طرفدار عمل
interventionist
طرفدار مداخله
keynesianism
طرفدار کینز
papist
طرفدار پاپ
centralists
طرفدار تمرکز
centralist
طرفدار تمرکز
factionary
طرفدار یک فرقه
monopolist
طرفدار انحصار
risk lover
طرفدار ریسک
risk lover
طرفدار خطر
royalists
طرفدار سلطنت
soccer fan
[soccer supporter]
[American English]
طرفدار فوتبال
football fan
[British English]
طرفدار فوتبال
royalist
طرفدار سلطنت
reformer
طرفدار نهضت
reformers
طرفدار نهضت
to count
طرفدار شمردن
absolutist
طرفدار استبداد
abolitionist
طرفدار برانداختن
aristocrate
طرفدار حکومت اشراف
aesthetes
طرفدار صنایع زیبا
revivalist
طرفدار احیای مذهبی
feminist
طرفدار حقوق زنان
libertarians
طرفدار ازادی اراده
parliamentarians
طرفدار حکومت پارلمانی
libertarian
طرفدار ازادی اراده
feminists
طرفدار حقوق زنان
aesthete
طرفدار صنایع زیبا
communists
طرفدار مرام اشتراکی
communist
طرفدار مرام اشتراکی
parliamentarian
طرفدار حکومت پارلمانی
revivalists
طرفدار احیای مذهبی
federalist
طرفدار دولت فدرال
equalitarian
طرفدار تساوی انسان
partialist
شخص طرفدار یا معتصب
proponent
توضیح دهنده طرفدار
theorists
طرفدار استدلال نظری
theorist
طرفدار استدلال نظری
world federalist
طرفدار حکومت جهانی
prohibitionist
طرفدار منع مسکرات
teetotalist
طرفدار منع مسکرات
protectionism
مکتب طرفدار حمایت
theocrat
طرفدار یزدان سالاری
supply side economics
اقتصاد طرفدار عرضه
proponents
توضیح دهنده طرفدار
negrophile
طرفدار سیاه پوست
radical
طرفدار اصلاحات اساسی
radicals
طرفدار اصلاحات اساسی
football fan
[American English]
طرفدار فوتبال آمریکایی
mongamist
طرفدار داشتن یک همسر
mutualist
طرفدار اصول همدستی
protectionists
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
academic
طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
fan
پشتیبان
[طرفدار]
[هوادار]
[ورزش]
centrist wing
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
adhere
طرفدار بودن وفا کردن
adhered
طرفدار بودن وفا کردن
adheres
طرفدار بودن وفا کردن
adhering
طرفدار بودن وفا کردن
protectionists
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
feudalist
طرفدار اصول ملوک الطوایف
sympathisers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
adequateness
طرفدار بودن وفا کردن
protectionist
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
sympathizer
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
humanitarian
طرفدار کاهش الام بشر
suffragette
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
suffragettes
زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
sympathizers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
white supremacist
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
mercantilist
طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
spiritualists
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
spiritualist
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
literalist
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
revivalist
طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
municipalist
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
voluntaryist
طرفدار سربازگیری از میان مردم داوطلب
reformers
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
segregationist
طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
presbyteral
طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
reformer
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
imperialist
طرفدار حکومت امپریالیستی استعمار طلب
socialists
سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
socialist
سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
authoritarian
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
authoritarians
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
Zionist
طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
Zen
فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
hipster
شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
irredentist
طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
groundhopper
[British English]
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
tammany
انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
Marxist
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxists
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
nationalist
ملت دوست طرفدار ملت
nationalists
ملت دوست طرفدار ملت
naturist
طرفدار برهنگی
[برهنگی گرا]
south american revolution
انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
freedom
استقلال
independency
استقلال
freedoms
استقلال
independence
استقلال
indpendence
استقلال
dependance
عدم استقلال
self support
استقلال مالی
data independence
استقلال داده ها
economic independence
استقلال اقتصادی
proclamation of independence
اعلان استقلال
autarky
استقلال اقتصادی
platform independence
استقلال پایهای
device independence
استقلال دستگاه
discourses
قدرت استقلال
privacy
استقلال پیام
discourse
قدرت استقلال
algorithmic independence
استقلال الگوریتمی
dependence
عدم استقلال
autonomy
استقلال داخلی
Independence Day
روز استقلال
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
autarkical
دارای استقلال اقتصادی
autonomy
استقلال محلی محدود
autarchical
دارای استقلال اقتصادی
individualism
اصول استقلال فردی
Soc
اصل استقلال قاضی
linear independence
استقلال خطی
[ریاضی]
precocial
دارای استقلال ازهنگام تولد
independency
اصول استقلال کلیساهای محلی
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
particularism
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
congregationalism
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
trancscendent
برتری
unidextrality
یک سو برتری
power
برتری
precedence
برتری
transcendence or cy
برتری
sinistrality
چپ برتری
pre eminence
برتری
preponderance
برتری
predomination
برتری
Excellencies
برتری
paramountey
برتری
paramountcy
برتری
Excellency
برتری
preemimence
برتری
advantage
برتری
superiority
برتری
vantage
برتری
supremacy
برتری
powered
برتری
powering
برتری
profit
برتری
priorities
برتری
ecellency
برتری
excellence
برتری
hegemony
برتری
preferences
برتری
preference
برتری
privilege
برتری
priority
برتری
Majesty
برتری
powers
برتری
profits
برتری
profited
برتری
transcendence
برتری
momentum
برتری
primacy
برتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com